موسسه تحقیقات، آموزش و پیشگیری سرطان
بسم الله الرحمن الرحیم    ۱۶ آذر ۱۳۹۵
جستجو
مرکز جامع سرطان
تغییر سایز حروف: افزایش اندازه حروف کاهش اندازه حروف
صفحه اصلی > مقالات > سرطان پستان در مردان
سرطان پستان در مردان

فهرست عناوین مقاله

Template fotr cancer articles

سرطان پستان در مردان

سرطان چیست؟

بدن انسان از صد‌ها میلیون سلول تشکیل شده است. سلول‌های طبیعی بدن به نحوی منظم رشد می‌کنند، ‌تقسیم می‌شوند، و می‌میرند. در طول سال‌های اولیه عمر هر انسان، تقسیم سلول‌های طبیعی سریع‌تر صورت می‌گیرد تا رشد شخص مربوطه میسر شود. پس از بالغ شدن، اکثر سلول‌ها تنها برای جایگزینی سلول‌های فرسوده یا در حال مرگ، یا برای مرمت صدمات وارده، تقسیم می‌شوند.

سرطان هنگامی آغاز می‌شود که رشد بدون کنترل سلول‌های موجود در بخشی از بدن آغاز می‌شود. انواع متعددی از سرطان وجود دارد، اما همگی آنها به‌دلیل رشد بدون کنترل سلول‌های غیرطبیعی شروع می‌شوند.

رشد سلول سرطانی با رشد سلول طبیعی تفاوت دارد. سلول‌های سرطانی، به‌جای آنکه بمیرند، به رشد خود ادامه می‌دهند و سلول‌های غیرطبیعی جدیدی تولید می‌کنند. سلول‌های سرطانی به بافت‌های دیگر هم حمله می‌کنند (در آنها رشد می‌کنند)، در حالی‌که سلول‌های طبیعی نمی‌توانند ‌این کار را انجام دهند. آنچه که سلولی را به سلول سرطانی تبدیل می‌کند، رشد بدون کنترل و حمله به بافت‌های دیگر است.

سلول‌ها به‌دلیل آسیب دیدن DNA سرطانی می‌شوند. مولکول‌های DNA در تمام سلول‌ها وجود دارد و تمام اعمالی که در سلول‌ها انجام می‌شود را هدایت می‌کنند. در یک سلول طبیعی، هنگامی‌که به DNA صدمه‌ای وارد می‌شود، یا سلول مربوطه ین صدمه را ترمیم می‌کند و یا از بین می‌رود. در سلول‌های سرطانی، DNA آسیب دیده مرمت نمی‌شود، اما این سلول‌ها، که باید بمیرند، از بین نمی‌روند و به‌جای این کار به تولید سلول‌های تازه‌ای ادامه می‌دهند که بدن به آنها احتیاج ندارد. ‌این سلول‌های جدید همگی دارای همان DNA آسیب دیده‌ای هستند که در سلول‌های اولیه‌ای وجود داشت که DNA آنها صدمه دیده بود.

مولکول‌های DNA صدمه دیده به ارث برده می‌شود، اما اکثر صدمات وارده به DNA به‌دلیل بروز اشتباه به هنگام تکثیر سلول‌های طبیعی یا به خاطر وجود چیزی در محیط زیست اتفاق می‌افتد. گاهی اوقات علت صدمه دیدن DNA، مانند کشیدن سیگار، واضح می‌باشد. اما در اغلب موارد دلیل واضحی برای آسیب دیدن DNA پیدا نمی‌شود.

در اکثر موارد، سلول‌های سرطانی تومور تشکیل می‌دهند. در برخی از سرطان‌ها، مانند لوسمی‌، تومور به‌ندرت تشکیل می‌شود، و به‌جای آن، ‌این سلول‌های سرطانی در خون و اندام‌های خون‌ساز وارد می‌شوند و در بافت‌های دیگر گردش کرده و در آنجا رشد می‌کنند.

سلول‌های سرطانی اغلب به دیگر قسمت‌های بدن می‌رسند و در آنجارشد خود را آغاز می‌کنند و تومور‌های جدیدی تشکیل می‌دهند که جایگزین بافت‌های نرمال می‌شوند. ‌این فرآیند، که آن را متاستاز می‌نامند، هنگامی‌اتفاق می‌افتد که سلول‌های سرطانی وارد جریان خون یا غدد لنفاوی بدن می‌شوند.

هر مکانی هم که سرطان به آنجا گسترش یافته باشد، باز هم همواره آن را به نام محلی می‌نامند که در آنجا آغاز شد. به‌عنوان مثال، سرطان پستانی که به کبد گسترش می‌یابد هنوز هم سرطان پستان نامیده می‌شود، و به آن سرطان کبد نمی‌گویند. به نحوی مشابه، اگر سرطان پروستات به استخوان‌ها گسترش یابد، به آن سرطان استخوان نمی‌گویند، بلکه آن را سرطان متاستازی پروستات می‌نامند.

امکان دارد انواع مختلف سرطان به طرق بسیار متفاوت رفتار کنند. به‌عنوان مثال، سرطان ریه و سرطان پستان بیماری‌های بسیار متفاوتی هستند، زیرا نرخ رشد آنها متفاوت است و آنها به درمان‌های متفاوتی واکنش نشان نمی‌دهند. به این دلیل است که بیماران سرطانی به درمانی احتیاج دارند که به نوع خاص سرطانی که به آن مبتلا هستند هدف‌گیری شده باشد.

تمام تومورها سرطانی نیستند. تومور‌هایی که سرطانی نیستند را خوش‌خیم می‌نامند. امکان دارد تومور‌های خوش‌خیم مشکلاتی را ‌ایجاد کنند، زیرا ممکن است بسیار بزرگ شوند و به اندام‌ها و بافت‌های سالم فشار وارد کنند. اما ‌این تومور‌ها نمی‌توانند در بافت‌های دیگر رشد کنند (به آنها حمله کنند). چون این تومور‌ها نمی‌توانند به بافت‌های دیگر حمله کنند، به دیگر بخش‌های بدن هم نمی‌توانند گسترش یابند (نمی‌توانند متاستاز کنند). ‌این تومور‌ها تقریباً هرگز جان شخص مربوطه را به خطر نمی‌اندازند.

سرطان پستان در مردان

سرطان پستان تومور بدخیمی است که در سلول‌های پستان آغاز می‌شود. تومور بدخیم (Malignant Tumor) گروهی از سلول‌های سرطانی است که امکان دارد به بافت‌های مجاور حمله کند یا به نواحی دور از پستان گسترش یابد (متاستاز کند). سرطان پستان معمولاً در زنان اتفاق می‌افتد، اما ممکن است مردان هم دچار آن شوند. بسیاری از مردم نمی‌دانند که مردان هم بافت پستان دارند، و ‌اینکه امکان دارد مردان هم به سرطان پستان مبتلا شوند.

ساختار پستان طبیعی

برای درک سرطان پستان، داشتن اطلاعات پایه درباره ساختار طبیعی پستان مفید واقع می‌شود.

پستان عمدتاً از لوبول (غدد تولید شیر در زنان)، مجاری (لوله‌های بسیار ریزی که شیر را از لوبول‌ها به نوک پستان حمل می‌کنند)، و استروما (بافت پیوندی یا همبند که مجاری و لوبول‌های پستان، رگ‌های خونی، و عروق لنفاوی را احاطه می‌کنند) تشکیل می‌شود.

تا فرارسیدن زمان بلوغ (معمولاً سنین 13 تا 14 سالگی)، پسران و دختران مقدار کمی بافت پستان دارند که از تعداد معدودی مجاری تشکیل می‌شود که در زیر نوک پستان و‌ هاله پستان (قسمت دور و بر نوک پستان) قرار دارد. در هنگام بلوغ، تخمدان‌های دختران هورمون‌های زنانه تولید می‌کنند، که این هورمون‌ها باعث می‌شوند مجاری پستان رشد کنند، لوبول‌ها در انتهای مجاری پستان تشکیل شوند، و مقدار استرومای موجود در پستان افزایش یابد. در مردان، هورمون‌هایی که در بیضه‌ها ساخته می‌شوند رشد بافت پستان را محدود می‌سازند. بافت پستان مردان دارای مجاری می‌باشد، اما لوبول نداشته یا تنها تعداد ‌اندکی لوبول دارد.

امکان دارد سلول‌های مجاری پستان مردان، مانند تمام سلول‌های بدن، متحمل تغییرات سرطانی بشود. اما سرطان پستان در مردان (در مقایسه با زنان) کم‌تر رایج است، زیرا سلول‌های مجاری پستان در مردان کم‌تر از زنان رشد و توسعه می‌یابند، و به‌این دلیل که سلول‌های پستان مردان همواره در معرض اثرات پیشبرنده رشد هورمون‌های زنانه قرار ندارند.

دستگاه لنفی (لنفاوی)

درک نمودن دستگاه لنفاوی اهمیت دارد، زیرا‌ این دستگاه یکی از راه‌های گسترش سرطان پستان است. ‌این دستگاه دارای چند بخش است.

غدد لنفاوی مجموعه‌هایی کوچک و به شکل لوبیا از سلول‌های دستگاه ایمنی (سلول‌هایی که در مبارزه با عفونت اهمیت دارند) می‌باشند که توسط عروق لنفاوی به هم متصل می‌شوند. عروق لنفاوی مانند ورید‌های کوچک می‌باشند، با این تفاوت که به‌جای خون مایعی شفاف به نام لنف را حمل نموده و از پستان دور می‌کنند. لنف شامل مایع بافتی و مواد زائد و همچنین سلول‌های دستگاه ایمنی است. سلول‌های سرطان پستان می‌توانند وارد عروق لنفاوی شوند و رشد خود را در غدد لنفاوی آغاز کنند.

اکثر عروق لنفاوی که در پستان وجود دارند به غدد لنفاوی واقع در زیر بازو (غدد لنفاوی مربوط به زیر بغل) متصل هستند. برخی ازعروق لنفاوی به غدد لنفاوی که در نزدیکی جناغ سینه (غدد پستانی داخلی) و به غدد لنفاوی که در بالا یا پایین استخوان ترقوه قرار دارند (غدد بالای ترقوه‌ای یا زیر ترقوه‌ای) متصل می‌باشند.

دانستن اینکه آیا سلول‌های سرطانی به غدد لنفاوی گسترش یافته‌اند اهمیت دارد. اگر گسترش یافته باشند، احتمالاً اینکه سلول‌ها توانسته باشند وارد جریان خون شده و به مکان‌های دیگری در بدن گسترش یافته باشند (متاستاز کرده باشند) بیشتر خواهد بود. دانستن این نکته به هنگام انتخاب درمان مهم می‌باشد. هرچه تعداد بیشتری از غدد لنفاوی دارای سلول‌های سرطانی باشند (که این غدد لنفاوی را غدد لنفاوی مثبت یا Positive Lymph Nodes می‌نامند)، احتمالاً اینکه سرطان در‌ اندام‌های دیگر هم پیدا شود بیشتر است. با‌ این وجود، در تمام مردانی که دارای غدد لنفاوی مثبت هستند سرطان پستان متاستاز نمی‌کند، و در برخی از موارد ممکن است مردان دارای غدد لنفاوی منفی (Negative Lymph Nodes) باشند و بعداً سرطان پستان در آنها متاستاز کند.

بیماری‌های خوش‌خیم پستان

ممکن است مردان به اختلالات پستانی خوش‌خیم (غیر سرطانی) هم مبتلا شوند.

تومور خوش‌خیم پستان: انواع متعددی از تومور خوش‌خیم پستان (ورم یا توده غیرطبیعی بافتی) وجود دارد، مانند پاپیلوم و فیبروآدنوم. اما تومور‌های خوش‌خیم پستان به بیرون از پستان گسترش نمی‌یابند و زندگی شخص مبتلا به آنها را به خطر نمی‌اندازند. تومور‌های خوش‌خیم در زنان رایج هستند اما در مردان نادر می‌باشند.

بزرگی پستان در مرد (رشد غدد شیری در مرد): بزرگی پستان در مردان رایج‌ترین اختلال پستانی در مردان است. در این اختلال، تومور تشکیل نمی‌شود و به‌جای آن مقدار بافت پستان مردان افزایش می‌یابد. معمولاً بافت پستان مردان بسیار ‌اندک است و مردان آن را حس نمی‌کنند یا متوجه آن نمی‌شوند. در مردی که پستان بزرگی دارد، در زیر نوک پستان و ‌هاله پستان توموری به شکل دکمه یا صفحه ایجاد می‌شود که لمس شدنی است و گاهی اوقات می‌توان آن را دید. گرچه بزرگی پستان در مردان بسیار رایج‌تر از سرطان پستان است، هر دو را می‌توان به‌صورت توموری در زیر نوک پستان لمس نمود، و به‌این دلیل است که باید برای معاینه این ورم‌ها به پزشک مراجعه نمود.

بزرگی پستان، به‌دلیل تغییرات در موازنه هورمون‌های بدن در دوره نوجوانی، در پسران نوجوان رایج است. و در مردان مسن‌تر هم، به خاطر تغییراتی که در موازنه هورمون‌های بدن آنها صورت می‌گیرد، رایج می‌باشد.

در موارد نادر، پستان مردان به این دلیل بزرگ می‌شود که تومور یا بیماری‌های غدد درون‌ریز (تولیدکننده هورمون) خاص باعث می‌شود بدن مرد استروژن (هورمون عمده زنان) بیشتری تولید کنند. غدد مردان به‌طور طبیعی مقداری استروژن تولید می‌کند، اما ‌این مقدار برای رشد پستان کافی نیست. ممکن است بیماری‌های کبد (اندامی مهم در متابولیسم هورمون در زنان و مردان) موازنه هورمون‌های بدن مردان را بر هم بزند و به بزرگ شدن پستان مردان منتهی شود. امکان دارد چاقی (اضافه وزن بسیار زیاد) هم باعث شود سطح استروژن بدن مردان بالاتر برود.

ممکن است برخی از دارو‌ها باعث بزرگی پستان مردان شوند. ‌این دارو‌ها شامل برخی از دارو‌هایی هستند که برای درمان زخم (اولسر) و ترش کردن، بالا بودن فشار خون، و نارسایی قلب استفاده می‌شود. مردانی که پستان بزرگ دارند باید از پزشکان خود بپرسند که آیا امکان دارد دارو‌هایی که مصرف می‌کنند باعث ایجاد ‌این حالت شده باشد.

ممکن است سندروم کلاین فلتر (Klinefelter Syndrome) که یک بیماری ژنتیکی نادر است، به بزرگی پستان در مردان منتهی شود و خطر ‌ایجاد سرطان پستان در مردان را هم افزایش دهد. در بخش تحت عنوان «عوامل خطر سرطان پستان در مردان» درباره این بیماری بیشتر توضیح می‌دهیم.

واژه‌های عمومی‌ مربوط به سرطان پستان

شاید درک نمودن برخی از کلمات مهمی که برای توصیف سرطان پستان استفاده می‌شود مفید باشد.

کارسینوم

از ‌این واژه برای توصیف سرطانی استفاده می‌شود که در لایه آستر (سلول‌های اپیتلیال)‌ اندام‌هایی مانند پستان شروع می‌شود. تقریباً تمام سرطان‌های پستان کارسینوم هستند (یا کارسینوم مجرای پستان یا کارسینوم لوبولار یا لوبولی).

آدنوکارسینوم (سرطان غده‌ای)

آدنوکارسینوم نوعی کارسینوم است که در بافت غده‌ای (بافتی که ماده‌ای را می‌سازد و ترشح می‌کند) آغاز می‌شود. مجاری و لوبول‌های پستان بافت غده‌ای می‌باشند (در زنان شیر تولید می‌کنند)، بنابراین سرطان‌هایی که در ‌این نواحی آغاز می‌شوند را گاهی اوقات آدنوکارسینوم می‌نامند.

کارسینوم در جا

از ‌این واژه برای مرحل اولیه سرطان استفاده می‌شود، که در‌ این مراحل سرطان به لایه سلول‌هایی که در آنجا آغاز شد محدود می‌ماند. در سرطان پستان، در جا به معنی آن است که سلول‌های غیرطبیعی تنها در مجاری پستان یافت می‌شوند (کارسینوم درجا مجرایی، یا DCIS یا Ductal Carcinoma In Situ) یا به لوبول‌ها محدود می‌شوند (کارسینوم درجا لوبولار یا LCIS یا Lobular Carcinoma In Situ). ‌این سرطان‌ها به بافت‌های عمقی‌تر موجود در پستان حمله نکرده یا به دیگر ‌اندام‌های بدن گسترش نیافته‌اند، و گاهی اوقات آنها را سرطان‌های غیرتهاجمی یا غیرمهاجم پستان می‌نامند.

کارسینوم مهاجم (ارتشاحی)

سرطان مهاجم سرطانی است که رشد نموده و به فراتر از لابه سلول‌هایی که در آنجا آغاز شد رسیده است (برخلاف کارسینوم درجا). اکثر سرطان‌های پستان کارسینوم‌های مهاجم هستند، یعنی یا کارسینوم مهاجم مجرای پستان یا کاسینوم مهاجم لوبولار می‌باشند).

انواع سرطان پستان در مردان

کارسینوم درجا مجرایی (DCIS)

در DCIS (که آن را کارسینوم داخل مجرایی هم می‌نامند)، سلول‌های سرطانی در مجاری پستان آغاز می‌شوند اما از دیواره‌های مجاری عبور نمی‌کنند و وارد بافت چربی پستان نمی‌شوند، یا در بیرون از پستان گسترش نمی‌یابند. از هر 10 مورد سرطان پستان مردان، یک مورد DCIS می‌باشد. تقریباً همواره می‌توان این نوع سرطان را با استفاده از جراحی معالجه نمود.

کارسینوم مجرایی IDC

این نوع سرطان به بیرون از دیواره مجرا رخنه می‌نماید و در بافت چربی پستان رشد می‌کند. در‌ این مرحله، ‌این سرطان می‌تواند به دیگر قسمت‌های بدن گسترش یابد (متاستاز کند). دست‌کم 8 مورد از هر 10 مورد سرطان پستان مردان از نوع IDC است (که تنها یا به‌صورت مخلوط با دیگر انواع سرطان مهاجم یا درجا دیده می‌شود). چون پستان مردان بسیار کوچک‌تر از پستان زنان است، تمام موارد سرطان پستان مردان در مکان نسبتاً نزدیک به نوک پستان شروع می‌شوند، و بنابراین احتمال گسترش یافتن آنها به نوک پستان بیشتر است. ‌این نوع سرطان با بیماری پاژه (Paget Disease) که در بخش زیر توصیف می‌شود تفاوت دارد.

کارسینوم لوبولار مهاجم (ILC)

این نوع سرطان پستان در لوبول‌های پستان (مجموعه‌هایی از سلول‌ها که در زنان شیر پستان را تولید می‌کنند) شروع می‌شوند و در بافت چربی پستان رشد می‌کنند. سرطان ILC ] Infiltrating (Or Invasive) Lobular Carcinoma [ بسیار به‌ندرت در مردان ایجاد می‌شود، و تنها 2٪ از موارد سرطان پستان را تشکیل می‌دهد، و دلیل این امر این است که مردان معمولاً بافت لوبولار چندان زیادی ندارند.

کارسینوما در جا لوبولار (LCIS یا Lobular Carcinoma In Situ)

در LCIS، سلول‌های غیرطبیعی در لوبول‌ها تشکیل می‌شود، اما ‌این سلول‌ها در بافت چربی پستان رشد نمی‌کنند و به بیرون از پستان گسترش نمی‌یابند. گرچه LCIS را گاهی اوقات به‌عنوان نوعی از سرطان غیرمهاجم پستان طبقه‌بندی می‌کنند، اکثر متخصصان پستان اعتقاد دارند‌ این سرطان یک عامل خطر برای ایجاد سرطان پستان است، به‌جای آنکه یک سرطان غیرمهاجم واقعی باشد. مانند کارسینوم مهاجم لوبولار، LCIS بسیار به‌ندرت در مردان ایجاد می‌شود.

بیماری پاژه در نوک پستان

این نوع سرطان در مجاری پستان شروع می‌شود و به نوک پستان گسترش می‌یابد، و شاید در هاله پستان (دایره تیره رنگ دور و بر نوک پستان) هم رشد کند. پوست نوک پستان معمولاً کبره بسته، فلسی یا پوسته‌دار، و قرمز به نظر می‌آید، و قسمت‌هایی از آن می‌خارد، تراوش می‌کند، سوزش دارد، یا خونریزی می‌کند. از نوک انگشتان می‌توان برای ردیابی ورم احتمالی در داخل پستان استفاده نمود.

امکان دارد بیماری پاژه با DCIS یا با کارسینوم مجرایی مهاجم مرتبط باشد. ‌این سرطان تقریباً 1٪ از موارد سرطان پستان زنان و درصد بالاتری از موارد سرطان پستان مردان را تشکیل می‌دهد.

عوامل خطر سرطان پستان در مردان

عامل خطر هر چیزی است که بر احتمال دچار شدن به بیماری مانند سرطان تأثیر می‌گذارد. سرطان‌های مختلف عوامل خطر مختلفی دارند. به‌عنوان مثال، قرار گرفتن در معرض نور شدید آفتاب یکی از عوامل خطر در مورد سرطان پوست است. کشیدن سیگار یک عامل خطر مرتبط با ابتلا به سرطان‌های ریه، دهان، حنجره، مثانه، کلیه، و چند ‌اندام دیگر در بدن می‌باشد.

اما دانستن عوامل خطر تنها اطلاعات مورد نیاز نمی‌باشد. قرار داشتن در معرض یک یا حتی چند عامل خطر به این معنی نیست که شخص مربوطه به بیماری دچار می‌شود. در برخی از مردانی که با یک یا چند عامل خطر مربوط به سرطان پستان روبرو هستند، ‌این بیماری هرگز‌ ایجاد نمی‌شود، در حالی‌که اکثر مردان مبتلا به سرطان پستان با عامل خطر آشکاری مواجه نبوده‌اند. حتی اگر شخصی در معرض عامل خطر قرار داشته باشد، هیچ راهی برای اثبات این امر وجود ندارد که این عامل خطر به واقع باعث ایجاد سرطان شده است.

ما هنوز به‌طور کامل علل ایجاد سرطان پستان در مردان را درک نکرده‌ایم، اما محققان چند عامل خطر پیدا کرده‌اند که شاید خطر ابتلا به این بیماری را افزایش دهند. مانند سرطان پستان در زنان، بسیاری از ‌این عوامل خطر با سطح هورمون جنسی در بدن مرتبط هستند.

پیری

پیری یکی از عوامل خطر مهم ایجاد سرطان پستان در مردان است. به‌طور متوسط، مردان مبتلا به سرطان پستان، به هنگام تشخیص این بیماری، تقریباً 67 سال سن دارند.

سابقه سرطان پستان در خانواده

اگر دیگر اعضای خانواده (اقوام نسبی) به سرطان پستان دچار شده باشند، خطر ابتلا به این بیماری در سایر اعضای خانواده افزایش می‌یابد. تقریباً یکنفر از هر 5 مردی که دچار سرطان پستان هستند، یک فامیل نزدیک زن یا مرد مبتلا به‌این بیماری دارد.

جهش‌های ژنی ارثی

جهشی (تغییری) در ژن BRCA2، که مسئول بروز تعدادی از موارد سرطان پستان در زنان است، احتمالاً باعث ایجاد 1 مورد از هر 10 مورد سرطان پستان در مردان می‌باشد. جهش‌های BRCA1 هم امکان دارد باعث ایجاد سرطان پستان در مردان شود، اما به نظر می‌آید جهش‌های BRCA1، در مقایسه با جهش‌های BRCA2، مسئول بروز تعداد کم‌تری از موارد سرطان پستان در مردان باشند. افراد دارای این جهش‌ها معمولاً از سابقه خانوادگی بسیار چشمگیر ابتلا به سرطان پستان برخوردارند، و ‌این بیماری در اغلب موارد در سنین پایین‌تر (زیر 60 سال) در آنها‌ ایجاد می‌شود.

جهش‌های دیگری که شاید مسئول برخی از موارد سرطان پستان در مردان باشند شامل جهش در ژن‌های موسوم به CHEK2 و PTEN است.

سندروم کلاین فلتر

این یک بیماری مادرزادی است (به هنگام تولد در نوزاد وجود دارد) که تقریباً یک نفر از هر هزار مرد به آن مبتلا می‌شود. سلول‌های بدن مردان معمولاً یک کروموزوم واحد X و یک کروموزوم Y دارند، در حالی‌که در سلول‌های بدن زنان دو کروموزوم X موجود است. در سلول‌های بدن مردان مبتلا به سندروم کلاین فلتربیش از یک کروموزوم X (و گاهی اوقات تا 4 کروموزوم X) وجود دارد. ‌این باعث می‌شود بیضه‌های این مردان کوچک‌تر از معمول باشد و امکان دارد سلول‌های اسپرمی که تولید می‌کنند فاقد عملکرد لازم باشند و در نتیجه این مردان عقیم شوند. در ‌این مردان، در مقایسه با مردان دیگر، سطح هورمون‌ها اندروژن (هورمون‌های مردانه) پایین‌تر و سطح هورمون‌های استروژن (هورمون‌های زنانه) بالاتر است. به این دلیل است که این مردان در اغلب موارد دچار بزرگی پستان می‌شوند (که ناشی از حضور تومور یا Growth خوش‌خیم در پستان است).

در برخی از مطالعات به عمل آمده مشخص شده است احتمال دچار شدن مردان دارای سندروم کلاین فلتر به سرطان پستان از مردان دیگر بیشتر است. در یک بررسی درباره مردان دارای سندروم کلاین فلتر مشخص شد که خطر مبتلا شدن آنها به سرطان پستان تقریباً 1٪ است. اما مطالعه در ‌این زمینه مشکل است زیرا سرطان پستان در مردان و سندروم کلاین فلتر مشکلات رایجی نمی‌باشند و مشکل است موارد کافی جمع‌آوری نمود و از نتایج حاصل از مطالعات مطمئن بود. به نظر می‌آید خطر ‌ایجاد سرطان پستان در مردان افزایش یافته باشد، اما در کل موارد بروز آن هنوز هم کم است، زیرا ‌این یک سرطان بسیار غیرمعمول است، حتی در مردانی که دارای سندروم کلاین فلتر هستند.

قرار گرفتن در معرض تشعشع

در مردی که سینه‌اش با تشعشع درمان شده است (معمولاً برای درمان سرطانی در داخل سینه، مانند لنفوم) خطر‌ ایجاد سرطان پستان افزایش می‌یابد.

مشروبات الکلی

در صورت نوشیدن مقدار زیادی از مشروبات الکلی، خطر سرطان پستان در مردان افزایش می‌یابد، که شاید علت آن تأثیر الکل بر کبد باشد (به بند یا پاراگراف بعدی مراجعه شود).

بیماری کبد

کبد، از طریق تولید پروتئین‌های متصل شونده‌ای که هورمون‌ها را در خون حمل می‌کنند، در متابولیسم هورمون‌های جنسی نقش مهمی ایفا می‌کند. ‌این پروتئین‌های متصل شونده بر فعالیت هورمون‌ها تأثیر می‌گذارند. در مردانی که دچار بیماری‌های حاد کبدی مانند سیروز هستند، سطح اندروژن نسبتاً پایین و سطح استروژن بالاتر است. بنابراین، امکان دارد خطر ‌ایجاد سرطان پستان در ‌این مردان بالاتر باشد.

درمان با استروژن

گاهی اوقات از دارو‌های مرتبط به استروژن در درمان هورمونی مردان مبتلا به سرطان پروستات استفاده می‌شود. امکان دارد ‌این درمان به میزان بسیار اندکی خطر سرطان پستان را افزایش دهد. اما، در مقایسه با فواید ‌این درمان در کند کردن رشد سرطان پروستات، ‌این خطر ‌اندک می‌باشد. در مردانی که دوز‌های بالای استروژن را به‌عنوان بخشی از رویه تغییر جنسیت استفاده می‌کنند هم امکان دارد خطر سرطان پستان افزایش یابد.

چاقی

در مطالعاتی که اخیراً انجام شده است نشان داده‌اند در زنانی که در دوره بزرگسالی چاق هستند (اضافه وزن آنها بسیار زیاد است) خطر سرطان پستان افزایش می‌یابد. چاقی احتمالاً یک عامل خطر مربوط به سرطان پستان مردان هم می‌باشد. دلیل این امر ‌این است که سلول‌های چربی در بدن هورمون‌های مردانه (آندروژن‌ها) را به هورمون‌های زنانه (استروژن‌ها) تبدیل می‌کنند. ‌این به معنی آن است که در مردان چاق سطح استروژن بدن بالاتر است. شاید برخی از مردان چاق متوجه شوند که لازم نیست به اندازه مردان دیگر ریش بزنند. امکان دارد در بچه‌دار شدن هم با مشکل روبرو شوند. ممکن است ورزش منظم و حفظ وزن بدن مناسب در کاهش دادن خطر سرطان پستان، و همچنین در کاستن از خطر بسیاری از بیماری‌ها و سرطان‌های دیگر، مفید واقع شود.

بیماری‌هایی که بر بیضه تأثیر می‌گذارند

برخی از مطالعات به عمل آمده حاکی از آن است که امکان دارد وضعیت‌ها و بیماری‌های خاصی که بر بیضه تأثیر می‌گذارند، مانند بیضه نزول نکرده، ابتلا به اوریون در بزرگسالی، یا برداشته شدن یک یا هر دو بیضه با عمل جراحی (عمل برداشتن بیضه یا Orchiectomy)، خطر سرطان پستان را افزایش دهد. در ‌این زمینه باید تحقیقات بیشتری انجام شود.

مشاغل خاص

برخی از گزارشات حاکی از آن است که در مردانی که در محیط‌های داغ مانند کارخانه فولادسازی کار می‌کنند خطر سرطان پستان افزایش می‌یابد. امکان دارد علت این امر این باشد که شاید قرار گرفتن درازمدت در معرض درجه حرارت‌های بالا بر بیضه‌ها تأثیر می‌گذارد، که‌این امر به نوبه خود بر سطوح هورمون‌های بدن تأثیر می‌کند. ممکن است در مردانی که در معرض بخار غلیظ بنزین قرار می‌گیرند هم خطر سرطان پستان افزایش یابد. برای تأیید‌ این یافته‌ها، لازم است تحقیقات بیشتری انجام شود.

آیا می‌دانیم چه چیزی باعث ایجاد سرطان پستان در مردان می‌شود؟

گرچه امکان دارد عوامل خطر خاص احتمال ابتلای مردان به سرطان پستان را افزایش دهند، علت ایجاد اکثر موارد سرطان پستان مشخص نمی‌باشد.

سطح هورمون‌ها

سلول‌های پستان معمولاً در واکنش به هورمون‌های زنانه مانند استروژن رشد می‌کنند و تقسیم می‌شوند. هرچه سلول‌ها بیشتر تقسیم شوند، احتمال ارتکاب اشتباه به هنگام کپی کردن DNA آنها بیشتر می‌شود. ممکن است این تغییرات در DNA در نهایت به ایجاد سرطان منجر شود (به قسمت زیر مراجعه شود).

بنابراین، امکان دارد عواملی که نسبت هورمون‌های زنانه و مردانه را در بدن تغییر می‌دهند بر خطر سرطان پستان تأثیر گذارند. بسیاری از‌ این عوامل در بخش تحت عنوان «عوامل خطر مربوط به سرطان پستان» توصیف شدند.

تغییر (جهش) ژنی

محققان در درک نحوه‌ای که امکان دارد تغییرات خاص در DNA باعث سرطانی شدن سلول‌های طبیعی بشود به پیشرفت‌های بزرگی دست یافته‌اند. مولکول‌های ماده شیمیایی DNA در تمام سلول‌های بدن ما وجود دارد و ژن‌ها را می‌سازد، که ژن‌ها دستورالعمل‌های نحوه عملکرد سلول‌های بدن ما هستند. ما معمولاً به والدین خود شباهت داریم زیرا آنها منبع DNA ما می‌باشند. اما DNA تنها بر قیافه ظاهری ما تأثیر نمی‌گذارد.

برخی از ژن‌ها شامل دستورالعمل‌هایی برای کنترل زمان رشد، تقسیم، و مرگ سلول‌های ما هستند. ژن‌های خاصی که تقسیم سلولی را سرعت می‌بخشند ژن سرطان یا آنکوژن نامیده می‌شوند. ژن‌های دیگری وجود دارند که تقسیم سلولی را کند می‌کنند یا باعث مرگ سلول‌ها در زمان مناسب می‌شوند که آنها را ژن‌های سرکوب‌کننده تومور می‌نامند. امکان دارد سرطان در اثر جهش‌هایی (نقص‌هایی) در DNA‌ایجاد شود که این جهش‌ها آنکوژن‌ها را فعال می‌کنند یا ژن‌های سرکوب‌کننده تومور را از فعالیت باز می‌دارند.

جهش ژنی اکتسابی

اکثر جهش‌های DNA که به سرطان پستان در مردان مربوط می‌شوند در طول حیات اتفاق می‌افتند، به‌جای آنکه پیش از تولد به ارث برده شوند. مشخص نیست چه چیزی باعث وقوع اکثر‌ این جهش‌ها می‌شود. در تعداد ‌اندکی از موارد، تشعشعی که در ناحیه سینه به‌کار گرفته می‌شود یکی از عوامل ایجاد جهش ژنی است. امکان دارد برخی از جهش‌های اکتسابی آنکوژن‌ها و یا ژن‌های سرکوب‌کننده تومور ناشی از وجود مواد شیمیایی سرطان‌زا در محیط زیست یا در رژیم‌غذایی ما باشد، اما در مطالعاتی که تاکنون به عمل آمده هیچ ماده شیمیایی شناسایی نشده است که مسئول ایجاد ‌این جهش‌ها در سرطان پستان مردان باشد.

جهش ژنی ارثی

ممکن است تغییرات ارثی خاصی در DNA باعث بالا رفتن خطر ‌ایجاد سرطان‌های خاص و مسئول به وجود آمدن سرطان‌هایی باشد که در برخی از خانواده‌ها سابقه دارد.

برخی از سرطان‌های پستان با جهش‌های ارثی در ژن‌های سرکوب‌کننده تومور BRCA1 یا BRCA2 مرتبط می‌باشند. در حالت طبیعی، ‌این ژن‌ها پروتئین‌های را می‌سازند که به سلول‌ها کمک می‌کنند صدمه وارده به DNA را تشخیص دهند و یا اصلاح نمایند و مانع از رشد غیرطبیعی سلول‌ها شوند. اما اگر شخصی ژن جهش‌یافته‌ای را از یکی از والدین خود به ارث برده باشد، احتمالاً ایجاد سرطان پستان در او بیشتر خواهد بود.

در زنان، جهش در BRCA1 و BRCA2 مسئول تقریباً 5 تا 10 درصد از موارد سرطان پستان است. در زنانی که در آنها یکی از‌ این جهش‌ها وجود داشته باشد، خطر ‌ایجاد سرطان پستان در طول عمر افزایش می‌یابد و امکان دارد به 80٪ هم برسد.

در مردان، به نظر می‌آید تغییر در ژن BRCA2 مسئول حدود 10٪ از موارد بروز سرطان پستان باشد. خطر سرطان پستان در طول عمر مردانی که در آنها جهش BRCA2 وجود دارد تقریباً 5 تا 10٪ است، که از خطر مربوط به مردان دیگر بسیار بالاتر می‌باشد.

ظاهراً BRCA1 تنها در تعداد ‌اندکی از موارد ‌ایجاد سرطان پستان در مردان نقش دارد، اما ممکن است در مردان یهودی رایج‌تر باشد. مطالعات اخیر حاکی از آن است که امکان دارد جهش ژن BRCA1 خطر سرطان پستان در طول عمر مردان را افزایش دهد و به میزان تقریباً 1٪ برساند.

آزمایش ژنتیک

برای یافتن جهش در ژن‌های BRCA1 و BRCA2 (یا در موارد کم‌تر در دیگر ژن‌های مرتبط با سرطان پستان) می‌توان آزمایش ژنتیک را انجام داد. امکان دارد در برخی از وضعیت‌ها انجام این آزمایش مفید واقع شود، اما باید نکات یا جنبه‌های مثبت و منفی این آزمایش را به دقت بررسی نمود. برای کسب اطلاعات بیشتر، به بخش تحت‌عنوان «آیا می‌توان سرطان پستان مردان را در مراحل اولیه آن تشخیص داد؟» مراجعه نمایید.

آیا می‌توان از ‌ایجاد سرطان پستان در مردان جلوگیری نمود؟

مردان می‌توانند کارهای خاصی را انجام دهند تا خطر ‌ایجاد سرطان پستان در آنها کاهش یابد. حفظ وزن آرمانی بدن و عدم مصرف مشروبات الکلی دو نمونه از ‌این کارها می‌باشد. اما چون علت ‌ایجاد اکثر موارد سرطان پستان مشخص نیست، هیچ روش شناخته‌شده‌ای برای پیشگیری از ‌این سرطان در دسترس نمی‌باشد.

در حال حاضر، بهترین راهکار‌های (استراتژی‌های) کاهش دادن تعداد مرگ و میر ناشی از ‌این بیماری عبارتند از ردیابی مراحل اولیه و درمان فوری آن. ردیابی مراحل اولیه این بیماری در مردان مشکل است، زیرا مردان معمولاً‌ ایجاد توده در پستان خود را نادیده می‌گیرند و تنها هنگامی به پزشک مراجعه می‌کنند که توده بزرگ می‌شود. در کل، سرطان پستان مردان در مراحل بسیار پیشرفته‌تر از سرطان پستان زنان تشخیص داده می‌شود.

آیا می‌توان مراحل اولیه سرطان پستان مردان را تشخیص داد؟

با ردیابی مراحل اولیه سرطان پستان در مردان، احتمال موفق بودن درمان آن افزایش می‌یابد.

تفاوت‌هایی که بر ردیابی مراحل اولیه سرطان پستان در زنان و در مردان تأثیر می‌گذارد

بین سرطان پستان در مردان و در زنان شباهت‌های متعددی وجود دارد، اما تعدادی از تفاوت‌های مهم بر ردیابی مراحل اولیه بیماری تأثیر می‌گذارد.

اندازه پستان

آشکارترین تفاوت بین پستان زنان و مردان اندازه آن می‌باشد. چون مقدار بافت پستانی مردان بسیار ‌اندک است، لمس کردن توده‌های (تومورهای) کوچک در پستان مردان برای آنها و برای افراد حرفه‌ای دست‌اندرکار مراقبت‌های بهداشتی آسان‌تر می‌باشد. از طرف دیگر، چون مقدار بافت پستان مردان بسیار ‌اندک است، لازم نیست رشد سرطان تا مسافت زیادی ادامه یابد تا سرطان به نوک پستان، به پوستی که پستان را می‌پوشاند، یا به عضلات واقع در زیر پستان برسد. بنابراین، گرچه به هنگامی‌که برای اولین بار سرطان پستان در مردان تشخیص داده می‌شود ‌اندازه آن، در مقایسه با ‌اندازه سرطان به هنگامی‌که برای بار اول در زنان تشخیص داده می‌شود، معمولاً‌ اندکی کوچک‌تر است، موارد گسترش سرطان به بافت‌های مجاور یا به غدد لنفاوی در مردان بیشتر از زنان است. میزان این گسترش یکی از مهم‌ترین عوامل در پیش‌آگهی (چشم‌انداز یا پیش بینی) سرطان پستان است.

فقدان آگاهی

یک تفاوت دیگر ‌این است که سرطان پستان در زنان رایج اما در مردان نادر است. زنان معمولاً از ‌این بیماری و نشانه‌های هشداردهنده احتمالی آن مطلع می‌باشند، اما اکثر مردان متوجه نیستند که حتی با خطر ‌اندک دچار شدن به این بیماری مواجه می‌باشند. برخی از مردان توده‌هایی که در پستان ایجاد می‌شود را نادیده می‌گیرند یا فکر می‌کنند در اثر عفونت یا به‌دلیل دیگری ایجاد شده‌اند، و تحت درمان پزشکی قرار نمی‌گیرند تا زمانی که توده فرصت رشد نمودن پیدا کرده است. بعضی از مردان از پیدا کردن توده در پستان خود شرمنده شده و نگران می‌شوند که دیگران مردانگی آنها را زیر سئوال ببرند. امکان دارد ‌این امر تشخیص را هم به تأخیر‌ اندازد و احتمال موفق بودن درمان را کاهش دهد.

چون سرطان پستان در مردان بسیار نادر است، غربالگری تمام مردان برای یافتن موارد سرطان پستان احتمالاً هیچ فایده‌ای نخواهد داشت.

در مورد مردانی که در معرض بالا بودن خطرابتلا به سرطان پستان هستند (یا شاید باشند)

ممکن است ماموگرافی (عکسبرداری از سینه با اشعه-X) همراه با معاینات دقیق پستان برای غربالگری مردانی مفید باشد که در خانواده آنها سرطان پستان و یا جهش BRCA، که با انجام آزمایش ژنتیک پیدا می‌شود، سابقه دارد. مردانی که دارای اینگونه سابقه خانوادگی هستند باید درباره آن با پزشک خود صحبت کنند.

آزمایش ژنتیک

اگر در خانواده مردی بروز سرطان سینه (در مردان و زنان خانواده) و یا سرطان تخمدان بسیار سابقه‌دار است، شاید بهتر باشد آزمایش ژنتیک را در مورد او انجام دهند تا مشخص شود که آیا ژن جهش یافته BRCA را به ارث برده است. اگر در ‌این آزمایش ژن جهش یافته BRCA پیدا شود، بیمار و گروه مراقبت بهداشتی او می‌توانند با دقت مواظب بروز نشانه‌های مراحل اولیه سرطان باشند. امکان دارد ماموگرافی در یافتن مراحل اولیه سرطان پستان مردان مفید واقع شود.

توصیه اکید به مردی که تصمیم می‌گیرد در مورد او آزمایش ژنتیک را انجام دهند این است که ابتدا با یک مشاور ژنتیک، پرستار، یا پزشک صحبت که از صلاحیت توضیح و تفسیر ‌این آزمایشات برخوردار است. پیش از انجام آزمایش ژنتیک، درک اینکه با انجام آزمایش ژنتیک چه اطلاعاتی می‌توان به‌دست آورد و چه اطلاعاتی به‌دست نمی‌آید، و سبک و سنگین کردن دقیق فواید و خطرات این آزمایش، بسیار اهمیت دارد. نتایج آزمایش ژنتیک همواره واضح نیست، و حتی اگر واضح باشد، در تمام موارد مشخص نیست که چه اقداماتی باید انجام داد. شاید نگرانی‌های دیگری هم وجود داشته باشد، مانند ‌اینکه این نتایج احتمالاً چه معنایی برای دیگر اعضای خانواده در بر دارد.

چگونه سرطان پستان مردان را تشخیص می‌دهند؟

نشانه‌ها و علائم

مردان باید بدانند سرطان پستان به زنان محدود نمی‌شود. نشانه‌های احتمالی سرطان پستان که باید مواظب آنها بود شامل موارد زیر است:

  • توده یا ورم، که معمولاً (اما نه در تمام موارد) بی‌درد است
  • چاله افتادن یا چین و چروک خوردن پوست.
  • توکشیدن (به طرف داخل چرخیدن) نوک پستان
  • قرمز یا فلسی (پوسته‌دار) شدن نوک یا پوست پستان
  • ترشح کردن نوک پستان

این تغییرات در تمام موارد در اثر سرطان ایجاد نمی‌شود. به‌عنوان مثال، اکثر توده‌های موجود در پستان مردان در اثر بزرگ شدن پستان (گسترش یا بزرگ شدن بی‌خطر بافت پستان) ‌ایجاد می‌شود. با ‌این وجود، اگر مردی متوجه تغییراتی در پستان شود، باید هرچه سریع‌تر به افراد حرفه‌ای دست‌اندر کار مراقبت‌های بهداشتی مراجعه نماید.

سابقه پزشکی و معاینه بدنی

اگر احتمال مبتلا بودن مرد موردنظر به سرطان پستان وجود داشته باشد، پزشک باید از سابقه کامل پزشکی او و خانواده‌اش مطلع شود. شاید با استفاده از ‌این سوابق بتوان درباره علت بروز علائم در بیمار، و در مورد ‌اینکه آیا او با افزایش خطر سرطان پستان مواجه است، سرنخ‌هایی به‌دست آورد.
معاینه بالینی پستان به‌طور کامل انجام می‌شود تا پزشک توده‌ها یا نواحی مشکوک را شناسایی کند و با لمس کردن آنها به بافت و ‌اندازه و رابطه آنها با پوست و بافت عضلانی پی‌ببرد. همچنین امکان دارد پزشک دیگر قسمت‌های بدن بیمار را معاینه کند تا شواهدی مانند غدد لنفاوی متورم شده (مخصوصاً در زیر بغل) یا بزرگ شدن کبد را پیدا کند، که این شواهد نشان‌دهنده گسترش احتمالی سرطان می‌باشند. ممکن است وضعیت عمومی بدن شخص بیمار هم ارزیابی شود.

تست‌هایی که برای ارزیابی بیماری پستان انجام می‌شود

اگر سابقه موجود و معاینه بدنی حاکی از آن باشد که شاید سرطان وجود داشته باشد، امکان دارد چند نوع تست انجام شود.

ماموگرافی تشخیصی

ماموگرام تشخیصی عبارت است از معاینه‌ای که با استفاده از اشعه- X و به هنگامی‌انجام می‌شود که مشکلاتی بروز کرده است. در برخی از موارد، از تصویر‌های خاصی به نام نمای مخروطی بزرگ‌سازی شده (Cone Views With Magnification) استفاده می‌کنند تا ارزیابی ناحیه کوچکی از بافت غیرطبیعی پستان راحت‌تر انجام شود. ممکن است نتایج این تست حاکی از آن باشد که باید بیوپسی صورت گیرد تا مشخص شود که آیا ناحیه غیرطبیعی سرطانی است.

در اغلب موارد، ماموگرافی در مردان دقیق‌تر است تا در زنان، زیرا مردان پستان‌های متراکم ندارند و دیگر تغییرات رایجی در پستان آنها اتفاق نمی‌افتد که امکان دارد مزاحم انجام این تست شود.

استفاده از فراصوت در مورد پستان (Breast Ultrasound)

در فراصوت (Ultrasound)، که آن را آن سونوگرافی هم می‌نامند، از امواج صوتی با بسامد یا فرکانس بالا استفاده می‌شود تا طرح یا نمای کلی بخشی از بدن به‌دست‌ آید. در ‌این تست، ابزار کوچکی شبیه به میکروفن به نام مبدل (Transducer) را روی پوست می‌گذارند (در اغلب موارد، پیش از انجام تست، با استفاده از ژل پوست را لغزنده می‌کنند). ‌این ابزار امواج صوتی گسیل می‌کند و هنگامی‌که امواج به بافت‌های بدن برخورد می‌کنند و بازتاب می‌یابند، بازتاب‌ها را جذب می‌نماید. ‌این بازتاب‌ها با استفاده از کامپیوتر به تصویر سیاه و سفیدی تبدیل می‌شود که آن را روی صفحه نمایشگر کامپیوتر نشان می‌دهند. ‌این تست دردناک نیست و شخص در معرض تشعتشع قرار نمی‌گیرد.

گاهی اوقات از سونوگرافی پستان برای ارزیابی ناهنجاری‌هایی استفاده می‌کنند که در طول ماموگرافی یا معاینه بدنی پیدا می‌شود. ممکن است سونوگرافی پستان این فایده را داشته باشد که با استفاده از آن بتوان پی‌برد که آیا توده یا ورمی که در پستان وجود دارد کیست یا تومور است. کیست کیسه غیرسرطانی پر از مایعی است که با لمس کردن آن در معاینه بدنی شبیه به تومور به نظر می‌آید. در اغلب موارد، توده‌ای که کیست نیست باید بیوپسی شود.

معاینه ترشح کردن نوک پستان

مایعی که از نوک پستان ترشح می‌کند را ترشح نوک پستان می‌نامند. اگر در مردی ترشح نوک پستان دیده شود، برای وارسی آن باید به پزشک مراجعه نماید. اگر در ‌این مایع خون وجود داشته باشد، شاید لازم شود تست‌های بیشتری انجام دهند. در یکی از ‌این تست‌ها، مقداری از این مایع را جمع‌آوری می‌کنند و آن را زیر میکروسکوپ نگاه می‌کنند تا ببینند که آیا در آن سلول‌های سرطانی وجود دارد. ‌این تست در اغلب موارد مفید نمی‌باشد، زیرا حتی اگر در ترشحات نوک پستان هیچ سلول سرطانی دیده نشود، باز هم امکان دارد سرطان وجود داشته باشد. ممکن است تست‌های دیگر، مانند ماموگرافی یا سونوگرافی پستان، مفیدتر باشند. اگر در پستان مردی توده‌ای دیده شود، احتمالاً بیوپسی لازم خواهد بود (حتی اگر در ترشحات نوک پستان هیچ سلول سرطانی یا خون دیده نشود).

بیوپسی

در بیوپسی (نمونه‌برداری) نمونه‌ای از بافت بدن برداشته می‌شود تا آن را زیر میکروسکوپ معاینه کنند. بیوپسی تنها راه پی بردن به این امر است که آیا ناهنجاری موجود در پستان سرطانی است. انجام دادن بیوپسی همواره لازم است، مگر آنکه پزشک مطمئن باشد توده مربوطه سرطانی نیست. چند نوع بیوپسی وجود دارد. پزشک نوع بیوپسی را براساس وضعیت خاص هر بیمار انتخاب می‌کند.

بیوپسی سوزنی ظریف: بیوپسی سوزنی ظریف (یا بیوپسی از طریق مکش با سوزن ظریف یا FNA یا Fine Needle Aspiration Biopsy) آسان‌ترین و سریع‌ترین شیوه بیوپسی است. پزشک از یک سوزن بسیار نازک توخالی که متصل به سرنگ است برای مکیدن (آسپیره کردن) مقدار کمی از بافت موجود در ناحیه مشکوک استفاده می‌کند. پزشک می‌تواند، در حالی‌که توده را لمس می‌کند، سوزن را به داخل ناحیه‌ای از پستان که ناهنجاری دارد هدایت نماید. شاید از یک داروی بیهوشی (بی‌حسی) موضعی استفاده شود یا استفاده نشود. چون در ‌این بیوپسی از چنین سوزن نازکی استفاده می‌شود، ممکن است برای بیمار فرآیند بیهوشی در واقع ناراحت‌تر کننده‌تر از خود بیوپسی باشد.

هنگامی‌که نمونه‌های اکثر ناهنجاری‌های پستان را زیر میکروسکوپ معاینه می‌کنند، مشخص می‌شود که‌این ناهنجاری‌ها خوش‌خیم یا بدخیم هستند. اما، گاهی اوقات نتایج FNA روشن نیست، و لازم است نوع دیگری از بیوپسی انجام شود.

نمونه‌برداری سوزنی ضخیم: در نمونه‌برداری سوزی ضخیم (Core Needle Biopsy)، پزشک استوانه کوچکی از بافت دارای ناهنجاری پستان را برمی‌دارد تا زیر میکروسکوپ معاینه شود. سوزنی که در ‌این روش استفاده می‌شود از سوزنی که در FNA به‌کار می‌گیرند بزرگ‌تر است. ‌این نوع بیوپسی با استفاده از داروی بیهوشی موضعی در مطب پزشک صورت می‌گیرد.

در نمونه برداری سوزنی ضخیم از یک سوزن بزرگ‌تر استفاده می‌شود تا پزشک از تغییرات ایجاد شده در پستان، که آنها را لمس می‌نماید یا محل دقیق آنها با استفاده از سونوگرافی یا ماموگرام مشخص می‌شود، نمونه‌برداری کند. (اگر برای تعیین مکان دقیق بیوپسی از ماموگرام‌هایی استفاده شود که از زوایای مختلف گرفته شده‌اند، روشی که به‌کار گرفته می‌شود را نمونه‌برداری سوزنی ضخیم استرئوتاکتیک می‌نامند.) در برخی از مراکز، می‌توان از MRI اسکن برای هدایت سوزن در‌ این روش استفاده نمود.

چون در روش بیوپسی سوزنی ضخیم قطعات بزرگتری از بافت برداشته می‌شود، احتمالاً اینکه پیش آگهی روشنی تهیه شود بیشتر از بیوپسی FNA است، اما در‌ این روش هم امکان دارد برخی از سرطان‌ها ردیابی نشوند.

نمونه‌برداری جراحی (باز): گاهی اوقات، برای برداشتن تمام یا قسمتی از توده به‌منظور معاینه میکروسکوپی، باید عمل جراحی انجام شود. ‌این نمونه‌برداری را معمولاً به‌صورت نمونه‌برداری با خارج‌سازی کامل (Excisional Biopsy) انجام می‌دهند، که در آن جراح کل توده یا ناحیه ناهنجار و همچنین حاشیه‌ای از بافت پستان که طبیعی به نظر می‌آید را برمی‌دارد. اگر ‌این توده بسیار بزرگ باشد، شاید به‌جای نمونه‌برداری جراحی نمونه‌برداری برشی (Incisional Biopsy) صورت گیرد، که در آن تنها بخشی از توده را برمی‌دارند. در موارد نادر، ‌این نوع بیوپسی را می‌توان در مطب پزشک انجام داد، اما در اغلب موارد آن را در بخش بیماران سرپایی بیمارستان با استفاده از داروی بیهوشی موضعی انجام می‌دهند (و بیمار هشیار است، اما ناحیه دور و بر پستان بی‌حس می‌باشد). امکان دارد به بیمار دارویی هم بدهند که خواب آلوده شود.

این نوع بیوپسی از بیوپسی FNA یا از نمونه‌برداری سوزنی ضخیم پیچیده‌تر است، اما احتمالاً اینکه با استفاده از آن بتوان به پیش‌آگهی دقیق‌تری دست یافت بیشتر است و، در برخی از موارد، در صورتی که سرطان مهاجم نباشد، شاید نمونه‌برداری جراحی تنها عمل جراحی مورد نیاز شخص بیمار باشد. در نمونه‌برداری جراجی معمولاً باید چند بخیه بزنند و امکان دارد جای زخم (اسکار) باقی بماند.

برداشتن غده لنفاوی (تشریح غده لنفاوی یا Lymph Node Dissection) و نمونه‌برداری غده لنفاوی نگهبان (Sentinel Lymph Node Biopsy): از ‌این رویه‌ها اختصاصاً برای یافتن سرطان در غدد لنفاوی استفاده می‌شود، و برای اطلاع از جزئیات بیشتر درباره آنها به بخش تحت‌عنوان «سرطان پستان چگونه درمان می‌شود؟» مراجعه شود.

تست‌های آزمایشگاهی نمونه‌های بیوپسی سرطان پستان

پس از تهیه نمودن نمونه‌های بافت پستان از طریق انجام بیوپسی، ‌آنها را در آزمایشگاه بررسی می‌کنند تا مشخص نمایند که آیا سرطان وجود دارد و اگر وجود دارد از چه نوعی است. با انجام دیگر تست‌های آزمایشگاهی به مشخص شدن این امر کمک می‌شود که سرطان احتمالاً با چه سرعتی رشد خواهد کرد، و این نکته هم (تا حدی) تعیین می‌شود که چه درمان‌هایی احتمالاً مؤثر خواهند بود.

اگر تشخیص داده شود که بیماری خوش‌خیم است، به درمان بیشتری احتیاج نمی‌باشد. اگر سرطان تشخیص داده شود، به بیمار باید فرصت بدهند تا درباره بیماری اطلاعات کسب کند و با گروه مراقبت بهداشتی، دوستان، و خانواده خود درباره گزینه‌های درمان صحبت کند. معمولاً لازم نیست که درمان با عجله آغاز شود. شاید بهتر باشد بیمار، پیش از تصمیم‌گیری درباره بهترین درمانی که برای او در دسترس است، نظر پزشک دیگری را هم جویا شود.

بافتی که در طول بیوپسی (یا در طول جراحی) برداشته می‌شود را ابتدا زیر میکروسکوپ معاینه می‌کنند تا ببینند که آیا سرطان وجود دارد. از بیوپسی برای تعیین نوع سرطان هم استفاده می‌شود. اکثر سرطان‌های پستان در مردان کارسینوم‌های مجرایی مهاجم می‌باشد.

درجه‌بندی

آسیب‌شناس (پزشکی که متخصص تشخیص بیماری در نمونه‌های بافتی است) برای سرطانی که تشخیص داده شده است یک درجه بافت‌شناسی (Histologic Grade) هم تعیین می‌کند، که این درجه بر این اساس است که سرطان موجود در نمونه بیوپسی تا چه اندازه شبیه بافت پستان طبیعی می‌باشد. ‌این درجه‌بندی به پیش‌آگهی (چشم‌انداز یا پیش‌بینی وضعیت بیماری) شخص بیمار کمک می‌کند. در کل، پایین بودن درجه سرطان نشان می‌دهد که سرطان به کندی رشد می‌کند و احتمال گسترش آن کم‌تر است، در حالی‌که بالاتر بودن درجه سرطان نشان می‌دهد سرطان به سرعت رشد می‌کند و احتمال گسترش یافتن آن بیشتر است.

درجه‌بندی سرطان براساس آرایش سلول‌ها در ارتباط با هم و همچنین بر مبنای ویژگی‌های سلول‌های جداگانه می‌باشد و به شرح زیر است:

  • سرطان‌های (کاملاً تمایز یافته) درجه 1 دارای سلول‌هایی هستند که ظاهر نسبتاً طبیعی دارند و به نظر می‌آید به سرعت رشد می‌کنند و به‌صورت لوله‌های کوچک آرایش یافته‌اند.
  • سرطان‌های درجه 2 (نسبتاً تمایز یافته) دارای ویژگی‌های بین سرطان‌های درجه 1 و 3 می‌باشند.
  • سرطان‌های درجه 3 (که خوب تمایز نیافته‌اند) توسط سلول‌هایی ایجاد می‌شوند که بسیار غیرطبیعی به نظر می‌آیند، به سرعت رشد می‌کنند، و به‌ندرت لوله‌های کوچکی تشکیل می‌دهند.

این سیستم درجه‌بندی در مورد سرطان‌های مهاجم به‌کار گرفته می‌شود، اما در مورد سرطان‌های درجا از ‌این سیستم استفاده نمی‌کنند.

وضعیت گیرنده استروژن (ER یا Estrogen Receptor) و گیرنده پروژسترون (PR یا Progesterone Receptor)

گیرنده‌ها پروتئین‌های سلولی هستند که می‌توانند به موادی خاص مانند هورمون‌ها متصل شوند که در خون گردش می‌کنند. سلول‌های طبیعی پستان و برخی از سلول‌های سرطانی پستان دارای گیرنده‌هایی هستند که به استروژن و پروژستروم متصل می‌شوند. ‌این دو هورمون در اغلب موارد رشد سلول‌های سرطانی پستان را تحریک می‌نمایند و از آن حمایت می‌کنند.

یک گام مهم در ارزیابی هر مورد از سرطان پستان این است که بخشی از سرطانی که در طول بیوپسی (یا جراحی) برداشته می‌شود را تست کنند تا متوجه حضور گیرنده‌های استروژن و پروژسترون بشوند. ممکن است در سلول‌های سرطانی هیچیک از ‌این دو گیرنده وجود نداشته یا یکی از آنها یا هر دو آنها موجود باشد. سرطان‌های پستانی که شامل گیرنده‌های استروژن هستند را اغلب سرطان‌های ER مثبت (ER-Positive) می‌نامند، در حالی‌که سرطان‌های دارای گیرنده‌های پروژسترون سرطان‌های PR مثبت (PR-Positive) نامیده می‌شوند.

از هر 10 مورد سرطان پستان مردان 9 مورد سرطان ER مثبت، PR مثبت، یا ER و PR مثبت است. معمولاً پیش‌آگهی این سرطان‌ها بهتر از سرطان‌هایی است که دارای این گیرنده‌ها نیستند، و احتمال پاسخ دادن آنها به درمان هورمونی بسیار بیشتر است (به بخش تحت‌عنوان «سرطان پستان مردان چگونه درمان می‌شود؟» مراجعه نمایید).

وضعیت HER2/Neu

در تعداد ‌اندکی از موارد سرطان پستان در مردان، سلول‌ها دارای مقدار بسیار زیادی از یک پروتئین پیشبرنده رشد به نام HER2/Neu هستند (که اغلب آن را به اختصار HER2 می‌نامند). تومور‌هایی که سطوح بالاتری از HER2/Neu می‌باشند را HER2 مثبت می‌نامند.

سرطان‌های پستان HER2 مثبت دارای تعداد بسیار زیادی از نسخه‌های ژن HER2/Neu می‌باشند (که این حالت را تقویت ژن یا Gene Amplification می‌نامند)، و در نتیجه مقدار پروتئین HER2/Neu موجود برروی سلول‌های سرطانی از مقدار نرمال بیشتر است. ‌این سرطان‌ها معمولاً به‌طور مهاجم‌تر از دیگر سرطان‌های پستان رشد می‌کنند و گسترش می‌یابند.

تمام موارد سرطان پستانی که تازه تشخیص داده می‌شوند را باید از نظر حضور HER2/Neu تست کنند، زیرا احتمال مفید واقع شدن کاربرد دارو‌هایی مانند تراستوزوماب (هرسپتین) و لاپاتینیب (تای کرب) که پروتئین HER2/Neu را هدف می‌گیرند در درمان سرطان‌های HER2 مثبت بسیار بیشتر است. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این دارو‌ها، به بخش تحت‌عنوان «سرطان پستان مردان چگونه درمان می‌شود؟» مراجعه نمایید.

تست نمونه بیوپسی یا جراحی معمولاً به یکی از دو روش زیر انجام می‌شود:

  • ایمنی شیمیایی بافتی (مطالعه ترکیب شیمیایی بافت زنده از نظر مواد مربوط به ایمنی یا Immunohistochemistry یا IHC): در‌این تست، پادتن‌های خاصی به نمونه اضافه می‌شود که پروتئین HER2/Neu را شناسایی می‌کنند و، اگر سطح این پروتئین به میزان غیرطبیعی بالا باشد، باعث تغییر رنگ آن می‌شوند. نتایج این تست به‌صورت 0، 1+، 2+، یا 3+ گزارش می‌شود.
  • هیبریداسیون درجای فلوئورسان (FISH یا Fluorescent In Situ Hybridization): در ‌این تست، از قطعات فلوئورسان DNA استفاده می‌شود که به‌طور اختصاصی به نسخه‌های ژن HER2/Neu موجود در سلول‌ها می‌چسبند، و سپس می‌توان آنها را زیر میکروسکوپ مخصوص شمارش کرد.
  • بسیاری از متخصصان سرطان اعتقاد دارند نتایج تست FISH از نتایج تست IHC دقیق‌تر می‌باشد، اما تست FISH گران‌تر است و مدت بیشتری طول می‌کشد تا نتایج آن مشخص شود. در اغلب موارد، ابتدا از تست IHC استفاده می‌کنند. اگر نتایجی که به‌دست می‌آید 1+ (یا 0) باشد، سرطان را HER2 منفی به حساب می‌آورند. بیماران مبتلا به تومورهای HER2 منفی را با دارو‌هایی درمان نمی‌کنند که (مانند تراستوزوماب) HER2 را هدف می‌گیرند. اگر نتیجه تست 3+ باشد، سرطان HER2 مثبت است. بیمارانی که دارای تومورهای HER2 مثبت می‌باشند را با دارو‌هایی مانند تراستوزوماب درمان می‌کنند. اگر نتیجه تست 2+ باشد، وضعیت HER2 تومور مشخص نیست، و در اغلب موارد ‌این امر به انجام تست FISH بر روی تومور منتهی می‌شود. ‌اینک روش‌های جدید تست هم در دسترس قرار گرفته است (به بخش تحت‌عنوان «تازه‌های تحقیقات و درمان سرطان پستان » مراجعه نمایید).

تست‌های نرخ پلوئیدی و تکثیر سلولی

پلوئیدی (Ploidy) سلول‌های سرطاتی به مقدار DNA موجود در آنها اشاره دارد. اگر مقدار DNA موجود در سلول‌ها در حد نرمال یاشد، می‌گویند ‌این سلول‌ها دیپلوئید (Diploid) هستند، و اگر میزان DNA موجود در سلول‌ها غیرطبیعی باشد، سلول‌ها را آنوپلوئید (Anaploid) می‌نامند. گرچه امکان دارد استفاده از ‌این تست‌ها در تعیین پیش‌آگهی مفید باشد، اما به‌ندرت مسیر درمان را تغییر می‌دهند و تست‌هایی اختیاری به حساب می‌آیند، و معمولاً به‌عنوان بخشی از بررسی فشرده تشخیصی معمول مربوط به سرطان پستان توصیه نمی‌شوند. برای اندازه‌گیری پلوئیدی می‌توان از روش مختلف زیر استفاده نمود:

  • سیتومتری (یاخته شماری) جریان که در آن از لیزر و کامپیوتر برای اندازه‌گیری مقدار DNA موجود در سلول‌های سرطانی معلق در مایعی استفاده می‌کنند که از مقابل پرتو لیزری عبور می‌کند (جریان می‌یابد).
  • سیتومتری (یاخته شماری) تصویر که در آن از کامپیوتر برای تحلیل تصاویر دیجیتال مربوط به سلول‌های موجود در اسلاید میکروسکوپی استفاده می‌شود.

با استفاده از سیتومتری جریان می‌توان بخش (فراکسیون) فاز S (S-Phase Fraction) را هم اندازه گرفت، که این بخش عبارت از درصد سلول‌های موجود در نمونه است که در حال همانند سازی یا Replication (کپی کردن) DNA خود هستند. همانند سازی DNA به معنی آن است که سلول آماده می‌شود تا تقسیم شده و به‌صورت دو سلول درآید. نرخ تقسیم سلول‌های سرطانی را می‌توان با انجام تست Ki-67 هم برآورد نمود، که در ‌این تست سلول‌هایی که در فاز S هستند، و همچنین سلول‌هایی که در حال آماده شدن برای همانندسازی DNA می‌باشند، سلول‌هایی که تازه همانندسازی DNA را انجام داده‌اند، و سلول‌هایی که در حال تقسیم شدن هستند شناسایی می‌شوند. بالا بودن بخش فاز S یا بالا بودن شاخص برچسب گذاری Ki-67 (Ki-67 Labeling Index) به معنی آن است که سلول‌های سرطانی با سرعت بیشتری تقسیم می‌شوند، و ‌این نشان می‌دهد که سرطان مربوطه مهاجم‌تر است.

تست‌های الگو‌های ژنی (Tests Of Gene Patterns)

محققان دریافته‌اند که ممکن است بررسی همزمان الگو‌های تعدادی از ژن‌های خاص (که گاهی اوقات این کار را پروفایلیگ بیان ژن یا Gene Expression Profiling می‌نامند) در پیش‌بینی این امر مفید واقع شود که آیا احتمال دارد سرطان پستانی که در مراحل اولیه می‌باشد پس از درمان اولیه برگشت خواهد کرد. امکان دارد دانستن این امر به هنگامی مفید واقع شود که باید تصمیم بگیریم که آیا ممکن است درمان اضافی (کمکی) مانند شیمی‌درمانی پس از جراحی مفید باشد. در حال حاضر دو تست الگوی ژنی (به نام‌های Oncotype DX و Mammaprint) در دسترس می‌باشد که در این تست‌ها مجموعه‌های مختلفی از ژن‌ها بررسی می‌شود.

گرچه اینک برخی از پزشکان از ‌این تست‌ها (همراه با اطلاعات دیگر) در تصمیم‌گیری مربوط به پیشنهاد انجام شیمی‌درمانی کمک می‌گیرند، پزشکان دیگر منتظرند تا تحقیقات بیشتری صورت بگیرد و مفید واقع شدن این تست‌ها ثابت شود. درحال حاضر آزمایشات بالینی گسترده‌ای در مورد ‌این تست‌ها در دست انجام است. ‌این تست‌ها عمدتاً در مورد سرطان پستان در زنان بررسی شده‌اند، و هنوز مشخص نیست که آیا در مورد سرطان پستان در مردان هم به همان اندازه مفید خواهند بود. با‌این وجود، ممکن است مردان مبتلا به سرطان پستان بخواهند با پزشکان خود در این باره صحبت کنند که آیا ‌این تست‌ها برای آنها مناسب می‌باشد.

سرطان پستان مردان چگونه مرحله‌بندی می‌شود؟

مرحله‌بندی فرآیند پی بردن به میزان گسترش سرطان است. مرحله سرطان یکی از مهم‌ترین عوامل در انتخاب گزینه‌های درمان است.

امکان دارد پزشک، بسته به نتایج معایه بدنی و بیوپسی شخص بیمار، دستور دهد تست‌های تصویربرداری خاصی مانند رادیوگرافی قفسه سینه، ماموگرام، اسکن استخوان، CT اسکن، MRI اسکن، و یا PET اسکن انجام شود (به بخش زیر مراجعه نمایید). برای ارزیابی سلامتی عمومی شخص بیمار، و به‌منظور کمک به ردیابی اینکه آیا سرطان به‌اندام‌های خاص گسترش یافته است، امکان دارد آزمایشات خون هم انجام شود.

اسکن استخوان

ممکن است با انجام اسکن استخوان بتوان نشان داد که آیا سرطان به استخوان‌ها گسترش یافته (متاستاز کرده) است. امکان دارد اسکن استخوان از عکسبرداری‌های معمول با استفاده از اشعه- X مفیدتر باشد، زیرا در اسکن استخوان می‌توان تمام استخوان‌های بدن را به‌طور همزمان دید.
برای انجام اسکن استخوان، مقدار‌ اندکی از ماده‌ای که سطح رادیواکتیویته پایینی دارد را در ورید تزریق می‌کنند (تزریق داخل وریدی یا IV). ‌این ماده درطی دو یا چند ساعت در آن نواحی از سرتاسر اسکلت بدن که در آنها تغییراتی در استخوان‌ها رخ داده است ته‌نشین می‌شود. سپس بیمار به مدت تقریباً 30 دقیقه روی میزی دراز می‌کشد، در حالی‌که دوربینی مخصوص رادیواکتیویته را ردیابی می‌کند و تصویری از اسکلت شخص بیمار تهیه می‌نماید.

آن نواحی که در آنها استخوان‌ها تغییر کرده است به‌صورت «مناطق بحران‌زا» در اسکلت ظاهر می‌شوند، زیرا رادیواکتیویته را جذب می‌کنند. ممکن است وجود ‌این نواحی حاکی از حضور سرطان متاستازی باشد، اما امکان دارد التهاب مفاصل یا دیگر بیماری‌های استخوان هم باعث ایجاد همین الگو‌ها بشود. برای تمیز دادن این بیماری‌ها از هم، ممکن است گروه مراقبت از بیمار سرطانی از دیگر تست‌های تصویربرداری مانند رادیوگرافی ساده با استفاده از اشعه- X یا CT اسکن یا MRI اسکن استفاده کند تا نقاطی که روشن می‌شوند را بهتر ببینند، یا حتی امکان دارد بیوپسی استخوان را انجام دهند و از استخوان‌ها نمونه‌برداری کنند.

CT اسکن (Computed Tomography Scan)

تست CT اسکن را با استفاده از اشعه-X انجام می‌دهند و در این تست تصاویر مقطعی تفصیلی از بدن شخص بیمار تهیه می‌شود. دستگاه CT اسکنر، به‌جای آنکه مانند رادیوگرافی معمولی با اشعه- X تنها یک عکس واحد بگیرد، به دور بدن بیماری که روی تخت دراز کشیده است می‌چرخد و در این ضمن تعداد زیادی عکس می‌گیرد. سپس یک کامپیوتر ‌این تصاویر را در هم ادغام می‌کند و به‌صورت تصاویری از برش‌هایی ازقسمتی از بدن که تحت بررسی است در می‌آورد. در افراد مبتلا به سرطان پستان، در بیشترین موارد از‌ این تست در بررسی قفسه سینه و یا شکم استفاده می‌کنند تا ببینند که آیا سرطان به‌اندام‌های دیگر گسترش یافته است.

پیش از برداشتن تصاویر، شاید از بیمار بخواهند 1 یا دو پاینت (تقریباً نیم تا یک لیتر) از محلولی به نام «حاجب خوراکی » (Oral Contrast) بنوشد. ‌این ماده کمک می‌کند که طرح کلی روده‌ها مشخص شود و نواحی خاصی را با تومور اشتباه نگیرند. شاید هم نوع دیگری از ماده حاجب (به نام حاجب IV) از طریق لوله IV (Intravenous یا داخل وریدی) به بدن شخص مربوطه تزریق شود. ‌این کار کمک می‌کند طرح کلی ساختار‌های بدن مشخص‌تر دیده شود.

امکان دارد‌این تزریق تاحدی باعث برافروختگی (Flushing یا احساس گرما مخصوصاً در صورت) شود. برخی از افراد آلرژی دارند و بدنشان کهیر می‌زند. در مواردی نادر، ممکن است واکنش‌های خطرناک‌تری مانند سخت شدن تنفس یا پایین رفتن فشار خون بروز کند. اگر بدن بیمار قبلاً واکنشی نسبت به ماده حاجبی نشان داده باشد که در عکسبرداری با اشعه- X استفاده می‌شود، ‌او باید حتما‌ً این موضوع را به پزشک اطلاع دهد.

تست CT اسکن بیشتر از عکسبرداری معمولی با اشعه-X زمان می‌برد. در طول انجام تست، بیمار باید بی‌حرکت روی میز دراز بکشد. به هنگامی‌که تست انجام می‌شود، ‌این میز وارد اسکنر شده و از آن خارج می‌شود. اسکنر دستگاهی حلقوی است که میز را کاملاً احاطه می‌کند. شاید دراز کشیدن در داخل این دستگاه حلقوی در طول انجام تست باعث شود شخص بیمار تاحدی احساس کند که محبوس شده است.

بیوپسی سوزنی با هدایت CT: از CT اسکن می‌توانند برای هدایت دقیق سوزن بیوپسی در داخل ناحیه‌ای هم استفاده نمایند که حدس می‌زنند سرطان در آن گسترش یافته باشد. در‌این رویه، شخص بیمار روی میز CT اسکن می‌ماند در حالی‌که رادیولوژیست سوزن بیوپسی را از راه پوست به طرف محل قرارگیری توده به پیش می‌برد. تست تصویربرداری CT اسکن تکرار می‌شود تا پزشکان مطمئن شوند که سوزن در داخل توده قرار گرفته است. سپس نمونه‌ای که به روش نمونه‌برداری سوزنی ظریف (که در آن بخش بسیار ریزی از بافت برداشته می‌شود) یا به روش نمونه‌برداری سوزنی ضخیم (که در آن استوانه‌ای نازک از بافت به طول تقریباً نیم‌اینچ و قطر کم‌تر از 8/1‌اینچ برداشته می‌شود) تهیه شده است را از بدن خارج می‌کنند و به آزمایشگاه می‌فرستند تا آن را زیر میکروسکوپ معاینه کنند.

MRI اسکن (Magnetic Resonance Imaging Scan)

درست مانند CT اسکن، می‌توان از MRI اسکن برای بررسی گسترش سرطان در قسمت‌های مختلف بدن استفاده نمود. کاربرد MRI اسکن مخصوصاً برای بررسی مغز و طناب نخاعی مفید است.

در MRI اسکن از امواج رادیویی و آهن‌ربا‌های قوی به‌جای اشعه – X استفاده می‌شود. انرژی امواج رادیویی جذب می‌شود و سپس به‌صورت الگویی رها می‌شود که این الگو توسط نوع بافت بدن و بیماری‌های خاص ساخته می‌شود. کامپیوتر ‌این الگو را به تصویری بسیار تفصیلی از ‌اندام‌های بدن تبدیل (ترجمه) می‌کند. در اغلب موارد، برای آنکه جزئیات بهتر دیده شود، پیش از انجام دادن اسکن ماده حاجبی به نام گادولینیوم را در ورید شخص بیمار تزریق می‌کنند.

تست MRI اسکن اندکی پیچیده‌تر از تست CT اسکن است. اول اینکه در اغلب موارد تا یک ساعت زمان می‌برد. دوم اینکه بیمار باید در داخل لوله باریکی دراز بکشد که حرکت او را محدود می‌سازد و امکان دارد افراد کلاستروفوب (کسانی که از قرار گرفتن در فضاهای سربسته می‌ترسند) را ناراحت کند. در صورت لزوم، گاهی اوقات برای کاستن از ناراحتی این افراد می‌توان از دستگاه‌های MRI مخصوص «روباز» استفاده نمود. دستگاه MRI صداهای وزوز و تیک‌تیک هم‌ایجاد می‌کند که ممکن است برای بیمار ناراحت‌کننده باشد. در برخی از مراکز به بیمار گوشی می‌دهند تا به موسیقی گوش دهد و ‌این صدا‌های ناراحت کننده را نشنود.

فراصوت

در تصویربرداری فراصوت از امواج صوتی و بازتاب آنها برای تولید تصویری از‌ اندام‌ها یا توده‌های داخل بدن استفاده می‌شود. ابزار کوچکی به شکل میکروفون، که آن را مبدل یا Transducer می‌نامند، امواج صوتی را گسیل می‌دارد و پس از برخورد ‌این امواج با بافت‌های بدن بازتاب آنها را جذب می‌کند. کامپیوتر ‌این بازتاب‌ها را به تصویری سیاه و سفید تبدیل می‌کند که بر روی صفحه نمایشگر کامپیوتر به نمایش در می‌آید. ‌این تست دردناک نیست و تست شونده در معرض تشعشع قرار نمی‌گیرد.

از فراصوت (سونوگرافی) شکم می‌توان برای پیدا کردن تومور در کبد یا دیگر ‌اندام‌های موجود در شکم استفاده نمود. در معاینه شکم با استفاده از سونوگرافی، بیمار روی میز دراز می‌کشد و تکنیسین مبدل را روی قسمتی از بدن حرکت می‌دهد که اندام تحت بررسی در زیر آن قرار دارد. معمولاً، پیش از انجام سونوگرافی، با استفاده از ژل پوست را لغزنده می‌سازند.

PET اسکن (Positron Emission Tomography Scan یا تست اسکن تصویربرداری مقطعی با استفاده از گسیل پوزیترون)

در PET اسکن، گلوکوزی (گلوکوز یک ماده قندی است) که شامل یک اتم رادیواکتیو است را در خون بدن تزریق می‌کنند. چون سلول‌های سرطانی موجود در بدن به سرعت رشد می‌کنند، مقادیر زیادی از قند رادیواکتیو را جذب می‌نمایند. پس از تقریباً یک ساعت، از یک دوربین مخصوص برای تولید تصویری از آن نواحی از بدن که دارای فعالیت رادیواکتیویته هستند استفاده می‌شود.

PET اسکن به هنگامی مفید است که پزشک فکر می‌کند شاید بیمار دچار سرطان باشد، اما نمی‌داند سرطان در کجای بدن او قرار دارد. تصویری که در PET اسکن به‌دست می‌آید به اندازه CT اسکن یا MRI اسکن دارای جزئیات نمی‌باشد، اما امکان دارد اطلاعات مفیدی را درباره کل بدن شخص تست شونده ارائه دهد. با استفاده از برخی از دستگاه‌های PET اسکن می‌توان به‌طور همزمان PET اسکن و CT اسکن را انجام داد (PET/CT Scan). رادیولوژیست می‌تواند نواحی دارای رادیواکتیویته بالاتر در PET را با ظاهر شدن این نواحی در CT اسکن مقایسه نماید.

ممکن است این تست در پیداکردن سرطانی که به‌اندام‌های دوردست گسترش یافته است مفید واقع شود، اما در پیداکردن ته نشست‌های اندک سلول‌های سرطانی در غدد لنفاوی زیر بغل (Axillary Lymph Nodes) زیاد نیست، و از آن در مورد مراحل اولیه سرطان پستان هم چندان استفاده‌ای نمی‌شود.

The American Joint Committee On Cancer (AJCC) TNM System (سیستم TNMکمیته مشترک آمریکایی سرطان)

سیستم طبقه‌بندی (Staging System) روشی استاندارد برای گروه مراقبت از بیماران سرطانی است تا اطلاعات مربوط به میزان گسترش سرطان را خلاصه کنند. رایج‌ترین سیستمی که برای توصیف مراحل سرطان پستان استفاده می‌شود سیستم TNM کمیته مشترک آمریکایی سرطان (AJCC) است.

ممکن است مرحله سرطان پستان براساس نتایج معاینه بدنی، بیوپسی، و تست‌های تصویربرداری باشد (که آن را مرحله بالینی یا Clinical Stage می‌نامند)، یا مرحله سرطان بر مبنای نتایج این تست‌ها و همچنین نتایج جراحی تعیین شود (که به آن مرحله پاتولوژیک یا Pathological Stage می‌گویند). مرحله‌بندی که در‌ اینجا توصیف می‌شود مرحله‌بندی پاتولوژیک است و شامل یافته‌های پس از جراحی می‌باشد، که این یافته‌ها پس از آنکه آسیب شناس توده پستان و غدد لنفاوی برداشته شده را بررسی نمود به‌دست می‌آید. احتمال دارد مرحله‌بندی پاتالوژیک دقیق‌تر از مرحله‌بندی بالینی باشد، زیرا پزشک با استفاده از ‌این مرحله‌بندی می‌تواند به برداشت دست اولی از میزان سرطان دست یابد.

در سیستم مرحله‌بندی TNM، سرطان‌ها براساس مراحل T، N، و M طبقه‌بندی می‌کنند:

تست‌های تصویربرداری مربوط به بررسی گسترش سرطان پستان

پس از تشخیص سرطان پستان، ممکن است یک یا چند تست از تست‌های زیر انجام شود:

رادیوگرافی قفسه سینه

امکان دارد ‌این تست را انجام دهند تا مشخص شود که آیا سرطان به ریه گسترش یافته است.

ماموگرام

اگر ماموگرام قبلاً انجام نشده باشد، شاید ماموگرام‌های گسترده‌تری را انجام دهند تا تصاویر کامل‌تری از هر دو پستان به‌دست آید.

  • حرف T، که به دنبال آن عددی از 0 تا 4 می‌آید، ‌اندازه تومور و گسترش آن را به پوست، یا به جدار قفسه سینه (Chest Wall) که در زیر پستان قرار دارد، توصیف می‌کند. بزرگتر بودن عدد T نشان‌دهنده بزرگتر بودن تومور و یا گسترش آن به بافت‌های نزدیک پستان است.
  • حرف N، که به دنبال آن عددی از 0 تا 3 می‌آید، نشان می‌دهد که آیا سرطان به غدد لنفاوی نزدیک پستان گسترش‌یافته است و، اگر این گسترش صورت گرفته باشد، چند غده لنفاوی سرطانی شده‌اند.
  • حرف M، که به دنبال آن عدد 0 یا 1 می‌آید، نشان می‌دهد که آیا سرطان به اندام‌های دوردست، مانند ریه یا استخوان، گسترش‌یافته است.

طبقات T مربوط به سرطان پستان

TX: تومور اولیه را نمی‌توان ارزیابی نمود.

T0: هیچ نشانه‌ای از تومور اولیه پستان وجود ندارد.

Tis: کارسینوم درجا (DCIS یا بیماری پاژه در نوک پستان بدون وجود توده توموری که به آن مرتبط باشد).

T1: قطر تومور 2 سانتی‌متر (4/3‌اینچ) یا کم‌تر است.

T2: قطر تومور از 2 سانتی‌متر بیشتر اما از 5 سانتی متر (2‌اینچ) کم‌تر است.

T3: قطر تومور از 5 سانتی متر بیشتر است.

T4: قطر تومور متفاوت بوده و تومور در جدار قفسه سینه یا در پوست سینه رشد کرده است.

طبقات N مربوط به سرطان پستان (براساس معاینه غدد لنفاوی در زیر میکروسکوپ)

با تکامل یافتن فناوری موجود، مرحله‌بندی غده لنفاوی مربوط به سرطان پستان تغییر نموده است. روش‌های قبلی در یافتن ته نشست‌های (Deposits) بزرگ سلول‌های سرطانی در غدد لنفاوی مفید بود، اما امکان داشت با استفاده از آنها نواحی میکروسکوپی گسترش سرطان دیده نشود. به مرور زمان، با استفاده از روش‌های جدیدتر پیدا کردن ته نشست‌های کوچکتر و کوچکتر سلول‌های سرطانی میسر شده است. محققان مطمئن نیستند از اطلاعات جدید چگونه استفاده کنند. آیا ته‌نشست‌های بسیار کوچک سلول‌های سرطانی مانند ته‌نشست‌های بزرگ بر چشم‌انداز (پیش‌بینی یا Outlook) بیماری تأثیر می‌گذارد؟ چه مقدار سرطان باید در غده لنفاوی وجود داشته باشد تا تغییری در چشم‌انداز (پیش‌بینی) یا در درمان بیماری مشاهده شود.

این پرسش‌ها هنوز هم در دست بررسی است، اما فعلاً ته‌نشست سلول‌های سرطانی باید شامل دست‌کم 200 سلول یا قطر دست‌کم 0. 2 میلی‌متر (کم‌تر از 100/1‌اینچ) باشد تا بتواند مرحلهN را تغییر دهد. اگر قطر ناحیه گسترش سرطان کم‌تر از 0. 2 میلی‌متر (یا شامل کم‌تر از 200 سلول) باشد، مرحله را تغییر نمی‌دهد، اما با استفاده از اختصاراتی ثبت می‌شود که نحوه گسترش سرطانی که ردیابی شده است را نشان می‌دهد. علامت اختصاری « I+ » به‌این معنی است که سلول‌های سرطانی تنها هنگامی‌مشاهده شدند که از رنگ مخصوصی به نام ایمنی شیمیایی بافتی یا ‌ایمونوهیستوشیمیایی (Immunohistochemistry یا کاربرد روش‌های ایمنی‌شناسی و ترکیبی از شیوه‌های بیوشیمی و بافت‌شناسی در مطالعه ترکیب شیمیایی سلول‌ها و بافت‌ها) استفاده می‌شد. در صورتی از علامت اختصاری «Mol+ » استفاده می‌شود که سرطان تنها با کاربرد روشی به نام PCR پیدا شود. گاهی اوقات این نواحی بسیار کوچک را سلول‌های توموری مجزا (Isolated Tumor Cells) می‌نامند. اگر قطر ناحیه گسترش سرطان دست‌کم 0. 2 میلی‌متر (یا شامل 200 سلول) بوده اما هنوز از 2 میلی‌متر بزرگتر نشده باشد، آن را ریزمتاستاز می‌نامند (1 میلی‌متر تقریباً ‌اندازه عرض یک دانه برنج است). ریزمتاستاز‌ها را تنها در صورتی در نظر می‌گیرند که نواحی بزرگتر گسترش سرطان پیدا نشود. می‌دانیم نواحی گسترش سرطان که قطر آنها از 2 میلی‌متر بیشتر باشد بر پیش‌بینی (Outlook) بیماری تأثیر می‌کنند و حتماً مرحله N را تغییر می‌دهند. گاهی اوقات این نواحی بزرگتر گسترش سرطان را بزرگ متاستاز (Macrometastases) می‌نامند، اما امکان دارد صرفاً متاستاز نامیده شوند.

NX: غدد لنفاوی مجاور را نمی‌توان ارزیابی نمود (به‌عنوان مثال، قبلاً آنها را برداشته‌اند).

N0: سرطان به غدد لنفاوی مجاور گسترش نیافته است.

  • N0 (I+): با استفاده از رنگ‌های مخصوص، مقادیر بسیار‌ اندک سرطان در غدد لنفاوی زیر بغل یافت می‌شود. ناحیه گسترش سرطان شامل تعداد کم‌تر از 200 سلول و قطر آن کم‌تر از 0. 2 میلی‌متر است.
  • N0 (Mol+): سلول‌های سرطانی در غدد لنفاوی زیر بغل دیده نمی‌شوند (حتی با استفاده از رنگ‌های مخصوص)، اما مقادیر بسیار ‌اندک (Traces) سرطان با استفاده از یک تست مخصوص (به نام PCR) ردیابی می‌شود.
  • N1: سرطان به 1 تا 3 غدد لنفاوی زیر بغل (Axillary) گسترش‌یافته و یا، در بیوپسی غده لنفاوی نگهبان، مقادیر بسیار کم سرطان در غدد لنفاوی پستانی داخلی (یعنی غدد لنفاوی نزدیک جناغ) دیده می‌شود.
  • N1mi: ریز متاسازها (نواحی بسیار کوچک گسترش سرطان) در دست‌کم 1 تا 3 غده لنفاوی زیر بغل دیده می‌شود. قطر نواحی گسترش سرطان در غدد لنفاوی 2 میلی‌متر یا کم‌تر است (اما دست‌کم 200 سلول سرطانی وجود دارد یا قطر ناحیه گسترش سرطان 2 میلی‌متر می‌باشد).
  • N1a: سرطان به 1 تا 3 غده لنفاوی زیر بغل گسترش‌یافته و قطر دست‌کم یک ناحیه گسترش سرطان از 2 میلی‌متر بیشتر است.
  • N1b: سرطان به غدد لنفاوی پستانی گسترش یافته، اما‌ این گسترش تنها در بیوپسی غده لنفاوی نگهبان دیده شد (سرطان باعث بزرگ شدن غدد لنفاوی نشده است).
  • N1c: هم N1a و هم N1b برای مرحله بندی کردن این سرطان کاربرد دارند.
  • N2: سرطان به 4 تا 9 غده لنفاوی زیر بغل (Axillary) گسترش یافته، یا سرطان باعث بزرگ شدن غدد لنفاوی پستانی داخلی شده است (یعنی یا N2a یا N2b، اما نمی‌توان از هر دو مرحله استفاده نمود).
  • N2a: سرطان به 4 تا 9 غده لنفاوی زیر بغل گسترش‌یافته است، و قطر دست کم یک ناحیه گسترش سرطان بزرگ‌تر از 2 میلی‌متر است.
  • N2b: سرطان به یک یا چند غده لنفاوی پستانی داخلی گسترش یافته و باعث بزرگ شدن آنها شده است.
  • N3: یکی از موارد زیر به این مرحله ربط دارد:
  • سرطان به 10 یا تعداد بیشتری از غدد لنفاوی زیر بغل گسترش یافته و قطر دست کم یک ناحیه گسترش سرطان بیشتر از 2 میلی‌متر است (N3a).
  • سرطان به غدد لنفاوی زیر استخوان ترقوه یا Clavicle (که به آن استخوان چنبر یا Collar Bone هم می‌گویند) گسترش‌یافته و قطر دست‌کم یک ناحیه گسترش سرطان بیشتر از 2 میلی‌متر است.
  • سرطان دست‌کم در یک غده لنفاوی زیر بغل یافت می‌شود (و قطر دست‌کم یک ناحیه گسترش سرطان بیشتر از 2 میلی‌متر است) و سرطان باعث بزرگ شدن غدد لنفاوی پستانی داخلی (Internal Mammary Lymph Nodes) شده است (N3b)
  • سرطان در 4 یا تعداد بیشتری از غدد لنفاوی زیر بغل یافت می‌شود (و قطر دست‌کم یک ناحیه گسترش سرطان بیشتر از 2 میلی‌متر است)، و در بیوپسی غده لنفاوی نگهبان مقادیر بسیار‌ اندک سرطان در غدد لنفاوی پستانی داخلی دیده می‌شودN3b). )
  • سرطان به غدد لنفاوی بالای استخوان ترقوه گسترش یافته و قطر دست‌کم یک ناحیه گسترش سرطان از 2 میلی‌متر بیشتر است (N3c).

طبقات M مربوط به سرطان پستان

M0: در عکسبرداری با اشعه – X (یا دیگر رویه‌های تصویربرداری) یا در معاینه بدنی، گسترش سرطان به نواحی دور دست مشاهده نشده است.

  • Cm0 (I+): تعداد ‌اندکی از سلول‌های سرطانی در خون یا مغز استخوان وجود دارد (تنها با انجام دادن تست‌های خاص)، یا نواحی بسیار کوچک گسترش سرطان (که قطر آنها از 2 میلی‌متر بیشتر نیست) در غدد لنفاوی دور از پستان دیده می‌شود.
  • M1: گسترش سرطان به نواحی دوردست صورت گرفته است. (رایج‌ترین این مکان‌ها استخوان، ریه، مغز، و کبد است).

گروه‌بندی مرحله سرطان پستان

پس از تعیین طبقات T، N، و M، ‌این اطلاعات در فرآیندی به نام Stage Grouping (گروه‌بندی مرحله) درهم ادغام می‌شود. سرطان‌های دارای مراحل مشابه معمولاً از پیش‌بینی (Outlook) مشابهی برخوردارند و در اغلب موارد به نحو مشابه‌ای درمان می‌شوند. مرحله با اعداد رومی بیان می‌شود و از مرحله I (مرحله کم‌ترین پیشرفت سرطان) تا مرحله IV (پیشرفته‌ترین مرحله سرطان) متغیر است. سرطان غیرمهاجم به‌عنوان مرحله صفر فهرست می‌شود.

مرحله صفر: Tis، N0، M0: ‌این مرحله کارسینوم در جای مجاری پستان (DCIS) است که اولین مرحله از سرطان پستان می‌باشد. در DCIS، سلول‌های سرطانی هنوز در داخل یک مجرا هستند و به قسمت عمیق‌تر بافت چربی پستان مجاور حمله نکرده‌اند. بیماری پاژه در نوک پستان (که در زیر آن توده توموری وجود ندارد) هم مرحله صفر است. در هیچیک از ‌این موارد، سرطان به غدد لنفاوی یا مکان‌های دوردست گسترش نمی‌یابد.

مرحله IA: T1 ,N0 ,M0: قطر تومور 2 سانتی‌متر (تفریباً 4/3‌اینچ) یا کم‌تر است و به غدد لنفاوی یا مکان‌های دور دست گسترش‌نیافته است.

مرحله IB:T0 Or T1, N1mi, M0 : قطر تومور 2 سانتی‌متر یا کم‌تر است (یا پیدا نمی‌شود) و ریزمتاستاز در 1 تا 3 غده لنفاوی زیر بغل دیده می‌شود (قطر سرطان موجود در غده لنفاوی از 2 میلی‌متر بیشتر است و یا 200 سلول سرطانی وجود دارد اما قطر سرطان از 2 میلی‌متر بیشتر نیست). سرطان به مکان‌های دوردست گسترش نیافته است.

مرحله IIA : یکی از موارد زیر به این مرحله ربط دارد:

T0 Or T1, N1 (But Not N1mi), M0: قطر تومور 2 سانتی‌متر یا کم‌تر است (یا پیدا نمی‌شود) (T1 Or T0) و یا:

  • سرطان به 1 تا 3 غده لنفاوی زیر بغل گسترش یافته (N1a)، اما به مکان‌های دوردست گسترش نیافته است (M0)، يا
  • در بیوپسی غده لنفاوی نگهبان، مقادیر بسیار‌ اندک سرطان در غدد لنفاوی پستانی داخلی یافت می‌شود (M0)، یا
  • سرطان به 1 تا 3 غده لنفاوی زیر بغل گسترش‌یافته، و در بیوپسی غده لنفاوی نگهبان مقادیر‌ اندک سرطان در غدد لنفاوی پستانی داخلی یافت می‌شود (N1c)، اما سرطان به مکان‌های دوردست گسترش نیافته است (M0).

یا

T2, N0, M0: قطر تومور از 2 سانتی‌متر بیشتر و از 5 سانتی‌متر کم‌تر است (T2)، اما سرطان به غدد لنفاوی گسترش نیافته (N0) یا به مکان‌های دوردست گسترش نیافته است ((M0.

مرحله IIB: یکی از موارد زیر کاربرد دارد:

T2, N1, M0: قطر تومور از 2 سانتی‌متر بیشتر و از 5 سانتی‌متر کم‌تر است (T2). سرطان به 1 تا 3 غده لنفاوی زیر بغل گسترش‌یافته و یا در بیوپسی غده لنفاوی نگهبان، مقادیر ‌اندک سرطان در غدد لنفاوی پستانی داخلی یافت می‌شود (N1). سرطان به مکان‌های دوردست گسترش نیافته است (M0).

یا

T3, N0, M0: قطر تومور از 5 سانتی‌متر بیشتر است اما سرطان در داخل جدار قفسه یا پوست سینه رشد نکرده است (T3). سرطان به غدد لنفاوی گسترش‌نیافته (N0) یا در مکان‌های دوردست گسترش نیافته است (M0).

مرحله IIIA: یکی از موارد زیر به این مرحله ربط دارد:

T0, N2, M0 تا T2: قطر تومور از 5 سانتی‌متر بیشتر نیست (یا تومور یافت نمی‌شود) (T0 تا T2). سرطان به 4 تا 9 غده لنفاوی زیر بغل گسترش یافته، یا باعث بزرگ شدن غدد لنفاوی پستانی داخلی ده است (N2). سرطان به مکان‌های دوردست گسترش نیافته است (M0).

یا

T3, N1 To N2, M0: قطر تومور از 5 سانتی‌متر بیشتر است اما تومور در داخل جدار قفسه یا پوست سینه رشد نکرده است (T3). سرطان به 1 تا 9 غده لنفاوی گسترش یافته، یا به غدد پستانی داخلی گسترش یافته است (N1 یا N2). سرطان به مکان‌های دوردست گسترش نیافته است (M0).

مرحله IIIB: T4 , N0 To N2 , M0: تومور در داخل جدار قفسه یا پوست سینه رشد کرده است (T4)، و یکی از موارد زیر به این مرحله ربط دارد:

  • سرطان به غدد لنفاوی گسترش نیافته است (N0).
  • سرطان به 1 تا 3 غده لنفاوی زیر بغل گسترش یافته و یا در بیوپسی غده لنفاوی نگهبان، مقادیر بسیار ‌اندک سرطان در غدد لنفاوی پستانی داخلی یافت می‌شود (N1).
  • سرطان به 4 تا 9 غده لنفاوی زیر بغل گسترش یافته، یا باعث بزرگ شدن غدد لنفاوی پستانی داخلی شده است (N2).

سرطان به مکان‌های دور دست گسترش نیافته است (M0).

مرحله Any T , N3 , M0:IIIC:‌ اندازه تومور متغیر است (یا تومور پیدا نمی‌شود) (هر T که باشد)، و یکی از موارد زیر به این مرحله ربط دارد:

  • سرطان به 10 یا تعداد بیشتری از غدد لنفاوی زیر بغل گسترش یافته است (N3)
  • سرطان به غدد لنفاوی زیر استخوان ترقوه (Collar Bone) گسترش یافته است (N3).
  • سرطان به غدد لنفاوی بالای استخوان ترقوه گسترش یافته است (N3).
  • سرطان در غدد لنفاوی زیر بغل رشد کرده و باعث بزرگ شدن غدد لنفاوی پستانی داخلی شده است (N3).
  • سرطان در 4 یا تعداد بیشتری از غدد لنفاوی زیر بغل رشد کرده است، و در بیوپسی غده لنفاوی نگهبان مقادیر ‌اندک سرطان در غدد لنفاوی پستانی داخلی یافت می‌شود.

سرطان به مکان‌های دوردست گسترش نیافته است (M0).

مرحلهIV : Any T, Any N , M1:‌ اندازه سرطان متغیر است و امکان دارد به غدد لنفاوی مجاور گسترش یافته یا گسترش نیافته باشد. سرطان به اندام‌های دور دست گسترش یافته (که رایج‌ترین این مکان‌ها استخوان‌ها، کبد، مغز، یا ریه می‌باشد)، یا به غدد لنفاوی دور از پستان گسترش یافته است.

اگر برای بیمار درباره مرحله سرطان او، و درباره اینکه مرحله سرطان او احتمالاً چه معنایی برای او در بر خواهد داشت، پرسش‌هایی دارد، باید حتماً از پزشک خود بپرسد.

میزان بقای بیماران مبتلا به سرطان پستان براساس مرحله بیماری

پزشکان اغلب از میزان (نرخ) بقا به‌عنوان استانداردی برای صحبت کردن درباره پیش‌آگهی (پیش‌بینی) بیماری شخص بیمار سرطانی استفاده می‌کنند. شاید برخی از بیماران سرطانی بخواهند از آمار بقای افراد دیگری آگاه شوند که در وضعیت مشابه قرار دارند، در حالی‌که امکان دارد برای بیماران دیگر ‌این اعداد مفید به نظر نیایند، یا شاید حتی نخواهند از ‌این آمار مطلع شوند. ‌اینکه آیا بیمار بخواهد آمار مربوط به بقای بیماران مبتلا به سرطان پستان مردان را بخواند به خود او مربوط می‌شود.

میزان بقای 5 ساله به درصد بیمارانی اشاره دارد که دست‌کم 5 سال پس از تشخیص بیماری زنده می‌مانند. البته بسیاری از بیماران بسیار بیشتر از 5 سال زنده می‌مانند (و بسیاری از آنها درمان می‌شوند).

در تعیین میزان بقای 5 ساله فرض بر‌ این است که برخی از ‌این بیماران به دلایل دیگری می‌میرند، و میزان بقای مشاهده شده با میزان بقای مورد انتظار برای افرادی که دچار سرطان نیستند مقایسه می‌شود. ‌این روشی دقیق‌تر برای توصیف پیش‌آگهی بیمارانی است که به نوع و مرحله خاصی از سرطان مبتلا هستند.

برای به‌دست آوردن میزان بقای 5 ساله، پزشکان باید افرادی را بررسی نمایند که دست‌کم 5 سال قبل درمان شدند. ممکن است پیشرفت‌هایی که از آن زمان تابه‌حال در درمان حاصل شده است به مساعدتر شدن پیش‌بینی بیماری برای مردانی منجر شود که اینک بیماری سرطان پستان در آنها تشخیص داده می‌شود.

میزان بقا در اغلب موارد براساس نتایج قبلی مربوط به بروز‌این بیماری در تعداد زیادی از افراد است، اما با استفاده از ‌این میزان بقا نمی‌توان پیش‌بینی کرد در مورد یک بیمار خاص چه اتفاقی خواهد افتاد. ممکن است بسیاری از عوامل دیگر، مانند سلامتی عمومی شخص بیمار، درمان‌هایی که در مورد او انجام شده است، و میزان پاسخ دادن (واکنش کردن) سرطان به درمان بر پیش‌بینی بیماری او تأثیر نماید. پزشک می‌تواند به بیمار بگوید چگونه امکان دارد اعدادی که در زیر آمده است در مورد او کاربرد داشته باشد، زیرا پزشک با جنبه‌های وضعیت خاص بیمار خود آشنا می‌باشد.

اعدادی که در زیر آمده است از پایگاه داده‌ای پایش همه‌گیر شناسی و نتایج نهایی (SEER یا Surveillance Epidrmiology And End Results) متعلق به انجمن ملی سرطان (National Cancer Institute) بازیابی شده است. ‌این آمار تنها شامل موارد سرطان پستان در مردان است.

مرحله میزان بقای 5 ساله
0 100%
I 96%
II 84%
III 52%
IV 24%

سرطان پستان در مردان چگونه درمان می‌شود؟

ممکن است پزشک شخص بیمار دلایلی داشته باشد که براساس آنها برنامه درمانی متفاوت با ‌این گزینه‌های کلی درمانی باشد. بیمار باید حتماً از پزشک خود بپرسد چه گزینه‌هایی برای درمان خود در اختیار دارد.

اطلاعات کلی درباره درمان

قسمت اعظم اطلاعات درمانی که در ‌اینجا درباره درمان سرطان پستان در مردان ارائه شده است از تجارب پزشکانی به‌دست آمده که در درمان سرطان پستان در مردان تجربه دارند. چون تعداد مردان مبتلا به سرطان پستان تا ‌این اندازه کم است، برای پزشکان مشکل است که درمان بیماران مرد مبتلا به سرطان پستان را به‌طور مجزا در آزمایشات بالینی مطالعه نمایند.

درمان‌ها را می‌توان، براساس نحوه عملکرد و زمان استفاده از آنها، به گروه‌های کلی طبقه‌بندی نمود.

درمان موضعی در برابر درمان سیستمیک

هدف از درمان موضعی (Local Therapy) ‌این است که تومور در مکانی که قرار دارد درمان شود، بدون آنکه بر سایر قسمت‌های بدن تأثیر گذارد. جراحی و پرتودرمانی نمونه‌هایی از درمان موضعی هستند.

درمان سیستمیک (Systemic Therapy) به دارو‌هایی اشاره دارد که می‌توان به‌طور خوراکی مصرف نمود یا آنها را مستقیماً به داخل جریان خون وارد کرد تا به سلول‌های سرطانی موجود در سرتاسر بدن برسند. شیمی‌درمانی، هورمون‌درمانی، و هدف‌درمانی نمونه‌هایی از درمان سیستمیک می‌باشند.

درمان کمکی (Adjuvant Theraoy)

در مورد بیمارانی که پس از جراحی در آنها هیچ سرطانی ردیابی نشود، اغلب از درمان کمکی (درمان افزوده) استفاده می‌شود که به‌صورت سیستمیک صورت می‌گیرد. پزشکان می‌دانند که در برخی از موارد سلول‌های سرطانی از تومور اصلی پستان جدا می‌شوند و، حتی در مراحل اولیه بیماری، از طریق گردش خون گسترش خود در بدن شخص بیمار را آغاز می‌کنند. ‌این سلول‌ها را نمی‌توان در معاینات بدنی حس نمود، یا آنها را با انجام عکسبرداری با اشعه- X یا با استفاده از دیگر تست‌های تصویربرداری مشاهده کرد. اما امکان دارد ‌این سلول‌ها در دیگر ‌اندام‌های بدن یا در استخوان‌ها تومورهای جدیدی تشکیل دهند. هدف از انجام درمان کمکی از بین بردن این سلول‌های مخفی شده است.

درمان کمکی برای تمام بیماران لازم نمی‌باشد. معمولاً، اگر تومور بزرگتر باشد یا سرطان به غدد لنفاوی گسترش یابد، احتمال گسترش یافتن آن از طریق گردش خون بیشتر می‌شود. اما ویژگی‌های دیگری وجود دارد که ممکن است تعیین نماید آیا بیمار باید تحت درمان کمکی قرار گیرد. در بخش‌های مربوط به این درمان‌ها و در بخش درمان براساس مرحله بیماری درباره توصیه‌های مرتبط با درمان کمکی بحث می‌شود.

جراحی

ممکن است بسیاری از افراد از قرار گرفتن تحت عمل جراحی وحشت داشته باشند. اما با درک بهتر از چیز‌هایی که می‌توان پیش از، در طول، و پس از عمل جراحی انتظار داشت، ‌این امکان وجود دارد که بسیاری از‌ این ترس‌ها را کاهش داد. بسته به گستردگی احتمالی عمل جراحی که باید روی بیمار انجام شود، امکان دارد به او رویه بیماران سرپایی (بیمار می‌تواند همان روز انجام جراحی بیمارستان را ترک کند) يا اقامت در بیمارستان را پیشنهاد کنند.

چه چیز‌هایی را می‌توان از جراحی انتظار داشت؟

پیش از جراحی: معمولاً بیمار چند روز پیش از عمل جراحی با جراح ملاقات می‌کند تا درباره عمل جراحی با هم صحبت کنند. ‌این زمان مناسبی است که بیمار پرسش‌های خاصی را درباره جراحی از جراح بپرسد و خطرات بالقوه جراحی را با او بررسی نماید. گستردگی احتمالی عمل جراحی و آنچه را که باید پس از عمل جراحی انتظار داشته باشد چیز‌هایی است که بیمار باید حتماً آنها را درک کند.

از بیمار می‌خواهند رضایت‌نامه‌ای را امضا کند که به پزشکان اجازه می‌دهد عمل جراحی را انجام دهند. بیمار باید سر فرصت این فرم را بررسی کند تا مطمئن شود که می‌فهمد چه چیزی را امضا می‌کند. گاهی اوقات پزشکان پیش از قرار ملاقات بیمار فرم را یرای او می‌فرستند تا آن را بررسی کند و وقت کافی برای خواندن آن داشته باشد و به هنگام امضا کردن رضایت‌نامه از مفاد فرم مطلع بوده و مجبور نباشد آن را با عجله بخواند.

اگر پزشک فکر می‌کند بیمار احتمالاً در طول عمل جراحی یا پس از آن به تزریق خون احتیاج خواهد داشت، امکان دارد از بیمار بخواهند پیش از عمل جراحی، مانند برداشتن پستان، خون اهدا کند. شاید بیمار از دانستن این امر احساس امنیت بیشتری بنماید که در صورتی که به تزریق خون احتیاج داشته باشد خون خود او را به او تزریق می‌کنند. اگرخون خود بیمار را به او تزریق نکنند، دانستن این نکته برای او اهمیت دارد که در ‌ایالات متحده تزریق خون یک نفر دیگر به بیمار به اندازه تزریق خون خود بیمار بی‌خطر است. بیمار باید با پزشک درباره نیاز احتمالی خود به تزریق خون صحبت کند.

پزشک سوابق پزشکی بیمار را بررسی می‌نماید و از بیمار دربارة دارو‌هایی که مصرف می‌کند پرسش می‌کند. ‌این کار انجام می‌شود تا پزشک اطمینان حاصل نماید که بیمار دارویی مصرف نمی‌کند که امکان دارد باعث بروز اختلالی در عمل جراحی شود. به‌عنوان مثال، اگر بیمار آسپیرین، داروی التهاب مفاصل، یا داروی رقیق‌کننده خون (مانند کومارین) مصرف می‌کند، شاید از او بخواهند تقریباً یک یا دو هفته پیش از عمل جراحی از مصرف آنها خودداری نماید. بیمار باید حتماً هر دارویی که مصرف می‌کند، از جمله ویتأمین و مکمل‌های گیاهی، را به پزشک خود اطلاع دهد. معمولاً به بیمار می‌گویند 8 تا 12 ساعت پیش از عمل جراحی چیزی نخورد و نیاشامد، مخصوصاً اگر قرار است تحت بیهوشی عمومی ‌قرار گیرد (در طول عمل جراحی «در خواب» باشد).

همچنین بیمار با متخصص بیهوشی یا پرستار بیهوشی ملاقات می‌کند، که این افراد حرفه‌ای برای طول مدت جراحی او را در حالت بیهوشی قرار می‌دهند. نوع داروی بیهوشی که مصرف می‌شود تا حد زیادی به نوع جراحی که باید انجام شود و به سابقه پزشکی بیمار بستگی دارد.

جراحی: در جراحی برداشتن پستان یا تشریح غدد لنفاوی زیر بغل، و همچنین در اکثر موارد جراحی حفظ پستان، بیمار معمولاً در حالت بیهوشی عمومی قرار می‌گیرد. یک لوله داخل وریدی (IV Line) در بدن بیمار (معمولاً در یکی از ورید‌های بازوی او) قرار داده می‌شود، و گروه پزشکی برای وارد نمودن دارو‌های لازم در طول جراحی به بدن بیمار از ‌این لوله استفاده می‌کنند. معمولاً بدن بیمار به یک دستگاه الکتروکاردیوگرام (EKG یا Ekectrocardiogram) وصل است و نوار فشارسنج خون

(Blood Pressure Cuff) را روی بازوی او می‌گذارند تا ضربان قلب و فشار خون او را در طول عمل جراحی زیر نظر باشند.

طول مدت عمل جراحی به نوع حراحی که باید انجام شود بستگی دارد. برداشتن پستان همراه با تشریح غدد لنفاوی زیر بغل اغلب 2 تا 3 ساعت طول می‌کشد.

چیز‌هایی که باید پس از جراحی انتظار داشت: پس از جراحی، بیمار را به اتاق پس از جراحی (Recovery Room) می‌برند و بیمار در‌این اتاق می‌ماند تا به هوش بیاید و وضعیت و نشانه‌های حیاتی (فشار خون، نبض، و تنفس) او ثابت شود.

مدت زمانی که بیمار در بیمارستان می‌ماند به عمل جراحی که انجام شده است، وضعیت عمومی سلامتی بیمار و‌ اینکه آیا ناراحتی‌های پزشکی دیگری دارد، به اینکه وضعیت بیمار در طول عمل جراحی تا چه اندازه خوب بوده است، و به وضعیت او پس از عمل جراحی بستگی دارد. بیمار و پزشک او باید تصمیم بگیرند که او باید تا چه مدت در بیمارستان بماند، نه اینکه ‌این تصمیم براساس مبلغی اتخاذ شود که شرکت بیمه می‌پردازد، اما ‌این نکته اهمیت دارد که بیمار پیش از عمل جراحی بررسی نماید چه چیز‌هایی تحت پوشش بیمه‌درمانی او قرار می‌گیرد.

در اغلب موارد، مردانی که پستان و یا غدد لنفاوی زیر بغل آنها را برمی‌دارند به مدت 1 یا 2 شب در بیمارستان می‌مانند و سپس مرخص می‌شوند. اما‌ اینک ‌این جراحی در موارد بیشتر و بیشتری به‌صورت سرپایی انجام می‌شود، و بیمار مدت کوتاهی در واحد تحت نظر گرفتن بیماران (Observation Room) می‌ماند و سپس به منزل خود برمی‌گردد. ممکن است پزشک ترتیبی دهد که یک پرستار شخص بیمار را در منزل او ویزیت کند تا پیشرفت بیمار را زیر نظر بگیرد و مراقبت‌هایی که بیمار لازم دارد را به عمل آورد.

روی محل جراحی باند پیچی یا Dressing (نوار پیچی یا Bandage) می‌شود و امکان دارد ‌این باند پیچی را به‌طور چسبان یا شل به دور سینه شخص بیمار انجام دهند. امکان دارد یک یا چند زهکش (درن یا Drain یا لوله‌های پلاستیکی یا لاستیکی) از پستان یا زیر بغل بیمار به بیرون منتهی شود تا خون و مایع لنفاوی که در طول فرآیند التیام تجمع می‌یابد از راه این زهکش‌ها از بدن خارج شود. گروه مراقبت بهداشتی به بیمار آموزش می‌دهد چگونه از‌ این زهکش‌ها مراقبت کند، که امکان دارد ‌این آموزش شامل تخلیه و ‌اندازه‌گیری مایع و شناسایی مشکلاتی است که پزشک یا پرستار باید از بروز آنها مطلع شوند. اکثر زهکش‌ها به مدت 1 یا 2 هفته در بدن شخص بیمار می‌مانند. هنگامی‌که زهکشی کاهش می‌یابد و به حدود 30 سانتی‌متر مکعب (یک اونس ازمایعات) در روز می‌رسد، معمولاً زهکش‌ها را از بدن برمی‌دارند.

پزشکان به‌ندرت بازو را با بند به گردن شخص بیمار می‌بندند تا بی‌حرکت بماند. اکثر پزشکان از بیمار می‌خواهند ‌اندکی پس از جراحی حرکت دادن بازو را آغاز کند تا خشک نشده و انعطاف‌پذیری خود را حفظ کند.

بیمار باید دربارة نحوه مراقبت از محل جراحی و بازوی خود با گروه مراقبت بهداشتی صحبت کند. معمولاً به بیماران و مراقبت کنندگان از آنها دستورالعمل‌های کتبی درباره مراقبت‌های پس از جراحی می‌دهند. ‌این دستورالعمل‌ها باید شامل موارد زیر باشد:

  • مراقبت از زخم جراحی و باند پیچی آن
  • نحوه زیر نظر گرفتن وزن و مراقبت از درن‌ها
  • نحوه تشخیص نشانه‌های عفونت
  • درچه صورتی باید به پزشک یا پرستار تلفن زد
  • چه هنگامی باید استفاده از بازو را آغاز نمود و چگونه باید نرمش‌های بازو را انجام داد تا از خشک و غیرانعطاف‌پذیر شدن آن جلوگیری شود.
  • چه چیزهایی باید خورد و چه چیزهایی نباید خورد
  • مصرف دارو، شامل مسکن‌ها و احتمالاً آنتی‌بیوتیک‌ها
  • محدودیت‌هایی که در مورد فعالیت بدنی وجود دارد
  • بیمار باید انتظار داشته باشد در پستان و بازوی خود چه چیز‌هایی را احساس کند و‌ آیا باید در انتظار بی‌حس شدن آنها باشد.
  • بیمار باید چه هنگامی برای پیگیری وضعیت حود به پزشک مراجعه کند.
  • اکثر بیماران ظرف 7 تا 14 روز پس از جراحی به پزشک خود مراجعه می‌کنند. در ‌این مراجعه، پزشک باید نتایج گزارش آسیب‌شناسی مربوط به بیمار را توضیح دهد و با بیمار درباره ضرورت ادامه درمان صحبت کند. اگر بیمار به درمان بیشتری احتیاج داشته باشد، شاید او را به سرطان شناس متخصص پرتودرمانی و یا سرطان‌شناس بالینی ‌(Medical Oncologist) ارجاع دهند.

انواع جراحی

اکثر مردانی که دچار سرطان پستان هستند تحت نوعی عمل جراحی قرار می‌گیرند که معمولاً برداشتن پستان است. شاید در مورد بسیاری از سرطان‌های پستان، نمونه برداری و برداشتن غدد لنفاوی زیر بغل هم لازم باشد.

برداشتن پستان

در جراحی برداشتن پستان، تمام بافت پستان، و گاهی اوقات دیگر بافت‌های مجاور پستان، را برمی‌دارند.

  • در برداشتن ساده یا کامل پستان (Simple Or Total Mastectomy)، جراح کل پستان، از جمله نوک پستان، را برمی‌دارد، اما غدد لنفاوی زیر بغل یا بافت عضلانی زیر پستان برداشته نمی‌شود.
  • در برداشتن رادیکال تعدیل شده پستان (Modified Radical Mastectomy))، جراح برش را امتداد می‌دهد تا کل پستان و همچنین غدد لنفاوی زیر بغل را بردارد.
  • اگر تومور بزرگ بوده و در عضلات جدار قفسه سینه رشد کرده باشد، جراح باید برش و برداشت رادیکال پستان ((Radical Mastectomy را انجام دهد، که این عمل جراحی گسترده‌تر بوده و کل پستان، غدد لنفاوی زیر بغل، و عضلات جدار قفسه سینه که در زیر پستان قرار دارند برداشته می‌شوند.

جراحی حفظ پستان

جراحی حفظ پستان، مانند توده‌برداری (Lumpectomy یا تنها برداشتن توده موجود در پستان و حاشیه‌ای از بافت نرمال دور و بر آن)، یک گزینه درمانی برای بسیاری از زنان مبتلا به سرطان پستان می‌باشد. از ‌این گزینه در مردان به اندازه زنان استفاده نمی‌شود، عمدتاً به این دلیل که پستان مردان در زیر نوک پستان تنها مقدار ‌اندکی بافت دارد. برداشتن اکثر سرطان‌های پستان مردان مستلزم برداشتن تقریباً تمام بافت پستان است. و چون مردان بافت پستان کم‌تری دارند، احتمالاً اینکه در مراحل اولیه سرطان پستان مردان سرطان به نوک پستان یا به پوست موجود بر روی پستان یا به جدار قفسه سینه رسیده باشد بیشتر است، و در نتیجه در مردان به جراحی گسترده‌تری احتیاج می‌باشد. اما ممکن است در برخی از موارد جراحی حفظ پستان یک گزینه درمان باشد، به شرط آنکه تصور شود سرطان به نوک پستان نرسیده است. اگر ‌این نوع جراحی را انجام دهند، معمولاً به دنبال آن از پرتودرمانی استفاده می‌کنند.
عوارض جانبی احتمالی جراحی حفظ پستان: به غیر از درد پس از عمل جراحی و تورم موقتی و تغییر در ظاهر پستان، عوارض جانبی احتمالی جراحی شامل خونریزی و عفونت محل جراحی، هماتوم (Hematoma یا یافتن خون در زخم)، و تومور سرومی ‌(Seroma) یا تجمع مایع شفاف در زخم) است.
تشریح غدد لنفاوی زیر بغل

برای تعیین اینکه آیا سرطان به غدد لنفاوی زیر بغل (Axillary) گسترش یافته است، ممکن است برخی از‌ این غدد را از بدن خارج نمایند و زیر میکروسکوپ معاینه کنند. ‌این یک بخش مهم از مرحله‌بندی و تعیین درمان و نتیجه بیماری است. اگر غدد لنفاوی سرطانی شده باشند، احتمالاً اینکه سرطان از راه جریان خون به دیگر قسمت‌های بدن گسترش‌یافته باشد افزایش می‌یابد.

همانطور که در بالا گفته شد، تشریح غدد لنفاوی زیر بغل بخشی از رویه جراحی برداشت و برش پستان از ریشه (Radical Mastectomy) یا برداشت کل پستان و غدد لنفاوی زیر بغل (Modified Radical Mastectomy) است، و امکان دارد‌این تشریح همراه با یک رویه حفظ پستان، مانند توده‌برداری، هم انجام شود. تعداد غدد لنفاوی که برداشته می‌شود از 10 تا 40 متغیر است.

یکی از عوامل مهم به هنگام در نظر گرفتن کاربرد درمان کمکی این است که آیا سلول‌های سرطانی در غدد لنفاوی زیر بغل وجود دارند. از تشریح غدد لنفاوی زیر بغل به‌عنوان تستی برای کمک در تصمیم گیری مربوط به دیگرتصمیمات مرتبط با درمان سرطان استفاده می‌شود.
عوارض جانبی احتمالی تشریح غدد لنفاوی زیر بغل: مانند هر عمل جراحی دیگر، امکان دارد بیمار دچار درد، تورم، بزرگ شدن، یا افزایش غیرطبیعی بافت‌ها همراه با تجمع اگزودای پروتئین داردرآنها (Swelling)، خونریزی، و عفونت شود.

تأثیر احتمالی اصلی و درازمدت برداشتن غدد لنفاوی زیر بغل، ادم (خیز) لنفاوی (Lymphdema یا تورم بازو) می‌باشد که به‌دلیل وجود مایع (فلوید) مازادی در بازو صورت می‌گیرد که در حالت طبیعی از طریق دستگاه لنفاوی وارد گردش خون می‌شود. گاهی اوقات برداشتن غدد لنفاوی باعث می‌شود ‌این مایع در بازو باقی بماند و تجمع یابد. برخی از اوقات این تورم تنها به مدت چند هفته باقی می‌ماند و سپس برطرف می‌شود. در دیگر موارد، ‌این تورم درازمدت است.

برای پیشگیری از، یا کاهش دادن، اثرات ادم یا خیز لنفاوی می‌توان اقدامات خاصی به عمل آورد. اطلاعات مربوط به این اقدامات در کتابچه‌ای درباره ادم یا خیز لنفاوی در دسترس می‌باشد که انجمن آمریکایی سرطان آن را چاپ کرده است. هر گاه تورم، سفتی و فشردگی، یا دردی در بازو ‌ایجاد شود، باید بلافاصله به پزشک یا پرستار اطلاع داد.

شاید پس از جراحی برای شخص بیمار محدودیت‌های کوتاه یا درازمدتی در ارتباط با حرکت دادن بازو و شانه ایجاد شود. بی‌حس شدن پوست قسمت بالایی و نزدیک به بدن بازو هم یکی دیگر از عوارض جانبی رایج است که علت بروز آن صدمه دیدن اعصاب زیر بازو بوده و ربطی به ادم یا خیز لنفاوی ندارد.

بیوپسی غده لنفاوی نگهبان (SLNB یا Sentinel Lymph Node Biopsy)

تشریح غدد لنفاوی یک عمل جراحی بی‌خطر است و میزان (نرخ) اثرات جانبی آن کم می‌باشد، اما امکان دارد پزشکان در اغلب موارد به‌جای‌ این کار بیوپسی غده لنفاوی نگهبان را انجام دهند. با انجام بیوپسی غده لنفاوی نگهبان، پزشک، بدون آنکه ابتدا تمام غدد لنفاوی را بردارد، متوجه می‌شود که آیا سرطان به غدد لنفاوی گسترش یافته است.

در ‌این عمل جراحی، جراح غده (یا غدد) نگهبان را پیدا می‌کند، که این غده (غدد) اولین غده‌ای (غددی) هستند که تومود در آن (آنها) زهکشی می‌شود، و اگر گسترش سرطان آغاز شده باشد، احتمال وجود سرطان در‌ این غده (غدد) بیشتر از احتمال وجود آن در غدد دیگر است. برای انجام دادن این عمل جراحی، جراح ماده‌ای رادیواکتیو و یا ماده آبی رنگی را در ناحیه‌ای در نزدیکی تومور به داخل پوستی که روی تومور قرار دارد، یا به داخل بافت‌هایی که درست در زیر ‌هاله پستان (Areola یا ناحیه رنگی اطراف نوک پستان) قرار دارد تزریق می‌کند. رگ‌های لنفاوی این مواد را ظرف مدت چند ساعت به داخل غده (غدد) نگهبان حمل می‌کنند. سپس پزشک می‌تواند از وسیله مخصوصی برای ردیابی رادیواکتیویته‌ای در غده‌ها استفاده کند که ماده رادیواکتیو به داخل آنها جریان می‌یابد یا می‌تواند به جسجوی غدد لنفاوی بپردازد که به رنگ آبی درآمده‌اند. (‌اینها راه‌هایی جداگانه برای یافتن غده نگهبان است، اما اغلب با هم به‌عنوان کنترل مجدد یا دوبار بازبینی انجام می‌شوند.) سپس پزشک برشی در پوست واقع بر روی ناحیه موجود در زیر بغل ایجاد می‌کند و غدد را برمی‌دارد. پس از آن، آسیب‌شناس این غدد (که اغلب 2 یا 3 عدد هستند) را معاینه می‌کند.

اگر در غده (غدد) نگهبان سرطانی وجود نداشته باشد، احتمالاً اینکه سرطان به دیگر غدد لنفاوی گسترس یافته باشد بسیار بعید است، و بنابراین ضرورتی ندارد جراحی غدد لنفاوی ادامه یابد، و بیمار می‌تواند از برخی از عوارض جانبی بالقوه جراحی کامل غدد لنفاوی اجتناب کند (به قسمت بالا مراجعه شود)، اما هنوز هم امکان دارد ‌اندکی خطر ادم یا خیز لنفاوی وجود داشته باشد.

اگر غده (غدد) نگهبان شامل سرطان باشند، جراح احتمالاً تشریح کامل غدد لنفاوی زیر بغل را انجام می‌دهد تا متوجه شود چه تعداد از دیگر غدد لنفاوی سرطانی شده‌اند. امکان دارد‌ این کار به‌طور همزمان با بیوپسی غده نگهبان اولیه یا اصلی یا چند روز پس از آن انجام شود. ‌این زمان‌بندی به میزان راحتی مشاهده سرطان در غده لنفاوی به هنگام جراحی بستگی دارد. اگر واضح باشد که غده لنفاوی نگهبان حاوی سرطان است، جراح می‌تواند بلافاصله کار خود را ادامه دهد و به تشریح غدد لنفاوی زیر بغل بپردازد. اما در موارد دیگر شاید آسیب‌شناس بتواند سرطان را تنها پس از خاتمه یافتن SLNB در بررسی بسیار کامل میکروسکوپی ردیابی نماید.

انجام بیوپسی غده لنفاوی نگهبان در تمام موارد کار مناسبی نمی‌باشد. اگر با لمس نمودن غده لنفاوی زیر بغل یا با انجام سونوگرافی به نظر آید‌ این غده بزرگ شده یا غیرطبیعی است، شاید با استفاده از بیوپسی سوزن نازک (Fine Needle Aspiration) آن را وارسی (چک) کنند. اگر سرطان پیدا شود، بیوپسی غده نگهبان لازم نمی‌باشد.

بیوپسی غده لنفاوی نگهبان روشی پیچیده است که به مهارت بسیار زیادی احتیاج دارد، و تنها باید توسط یک گروه جراحی انجام شود که در کاربرد ‌این تکنیک تجربه دارند. اگر بیمار قصد دارد‌ این نوع بیوپسی در مورد او انجام شود، باید از گروه مراقبت بهداشتی خود بپرسد که آیا‌ این کاری است که آنها مرتباً (اغلب یا به کرات) انجام می‌دهند.

پرتودرمانی

در پرتودرمانی از پرتو‌ها یا ذرات پرانرژی برای نابود کردن سلول‌های سرطانی استفاده می‌شود. از ‌این درمان می‌توان برای از بین بردن سلول‌های سرطانی استفاده نمود که پس از عمل جراحی در پستان، جدار قفسه سینه، یا در ناحیه زیر بغل باقی می‌ماند. در مردان مبتلا به سرطان سینه، در مقایسه با زنانی که دچار‌ این بیماری هستند، کم‌تر از پرتودرمانی استفاده می‌شود، عمدتاً به این دلیل که در مردان به‌اندازه زنان از جراحی حفظ پستان استفاده نمی‌کنند.

هنگامی‌که پس از جراحی از پرتودرمانی استفاده می‌شود، معمولاً‌ این کار را تقریباً یک ماه به تأخیر می‌اندازند تا بافت‌ها بتوانند التیام یابند. اگر شیمی‌درمانی هم به‌کار گرفته شود، معمولاً پرتودرمانی تا پایان شیمی‌درمانی به تأخیر می‌افتد.

پرتودرمانی خارجی (External Radiation Therapy) نوع معمول پرتودرمانی در مردان مبتلا به سرطان پستان است. ‌این پرتودرمانی از دستگاهی در بیرون بدن بیمار بر ناحیه سرطانی بدن او متمرکز می‌شود. معمولاً‌ این ناحیه جدار قفسه سینه (که سینه از آنجا برداشته شد) و، بسته به اندازه و میزان (درجه) سرطان، شاید ناحیه زیر بغل، غدد لنفاوی بالای ترقوه‌ای (غدد بالای استخوان ترقوه) و غدد لنفاوی پستانی داخلی (غدد لنفاوی زیر جناغ واقع در مرکز سینه) را شامل شود.

پیش از شروع درمان، گروه پرتودرمانی اندازه‌گیری‌های دقیقی به عمل می‌آورند تا زوایای مناسب برای هدف‌گیری پرتو‌های تشعشع و دوز مناسب تشعشع را تعیین نمایند. آنها روی پوست شخص بیمار با جوهر یا خالکوبی‌های کوچک علامت‌گذاری می‌کنند و بعداً از ‌این علامت‌ها برای متمرکز کردن تشعشع بر ناحیه مورد نظر استفاده می‌نمایند. شاید بهتر باشد بیمار با گروه مراقبت بهداشتی صحبت کند تا متوجه شود که آیا ‌این علامت‌ها همیشگی خواهد بود.

پرتودرمانی تا حد زیادی مانند عکسبرداری تشخیصی با استفاده از اشعه – X است، اما تشعشعی که استفاده می‌شود شدیدتر است. خود‌این رویه دردناک نیست. هر جلسه پرتودرمانی خودش تنها چند دقیقه طول می‌کشد، اما زمان آماده سازی، یعنی قرار دادن بیمار درمحل انجام پرتودرمانی، معمولاً بیشتر از ‌این مدت به طول می‌انجامد.

رایج‌ترین برنامه پرتودرمانی پستان این ست که بیمار به مدت 6 تا 7 هفته هر هفته 5 روز تحت پرتودرمانی قرار گیرد (از روز اول تا روز پنجم هر هفته). ‌اینک رویکرد‌های جدیدتری در دست بررسی است که بر طبق آنها پرتودرمانی در طی دوره زمانی کوتاه‌تری، به‌عنوان مثال به مدت 3 هفته، انجام شود. چون سرطان پستان در مردان بسیار نادر است، ‌این بررسی‌ها را بر روی زنان مبتلا به سرطان پستان زنان انجام می‌دهند.

عوارض جانبی احتمالی پرتودرمانی

عوارض جانبی اصلی کوتاه مدت پرتودرمانی عبارتند از خستگی و تغییرات پوستی که شبیه آفتاب سوختگی می‌باشد. ممکن است گروه مراقبت بهداشتی به شخص بیمار توصیه کند از قرار گرفتن پوست برهنه خود در معرض نور آفتاب اجتناب نماید، زیرا امکان دارد ‌این کار باعث تشدید تغییرات پوستی شود.
ممکن است پرتودرمانی زیر بغل (Axilla) باعث ایجاد ادم لنفاوی شود (که در بخش قبلی درباره ادم لنفاوی توضیحاتی ارائه شد)، مخصوصاً اگر غدد لنفاوی را با عمل جراحی برداشته باشند. در مواردی نادر، امکان دارد پرتودرمانی دنده‌ها را ضعیف کند، که شاید ‌این امر به شکستگی در دنده‌ها منتهی شود.

شیمی‌درمانی

شیمی‌درمانی به معنی استفاده از دارو‌های ضد سرطان برای درمان آن است، که امکان دارد‌ این دارو‌ها به‌طور داخل وریدی (تزریق در ورید) یا به‌صورت خوراکی وارد بدن شخص بیمار شود. دارو‌ها از طریق جریان خون به سلول‌های سرطانی موجود در اکثر قسمت‌های بدن می‌رسند. شیمی‌درمانی به‌صورت دوره‌ای انجام می‌شود، و بعد از هر دوره درمان یک دوره استراحت برای بیمار در نظر می‌گیرند. معمولاً شیمی‌درمانی در طی چند ماه انجام می‌شود.

چه هنگام از شیمی‌درمانی استفاده می‌کنند؟

ممکن است شیمی‌درمانی به‌صورت‌های زیر توصیه شود:

شیمی‌درمانی کمکی: استفاده از شیمی‌درمانی سیستمیک پس از عمل جراحی در بیمارانی که هیچ شواهدی از گسترش سرطان در بدن آنها مشاهده نمی‌شود را شیمی‌درمانی کمکی می‌نامند. اگر شیمی‌درمانی به‌صورت درمان کمکی پس از عمل جراحی به‌کار گرفته شود، خطر برگشت سرطان پستان را کاهش می‌دهد.

سلول‌های سرطانی ممکن است، حتی در مراحل اولیه‌ این بیماری، از تومور اولیه پستان جدا شوند و از طریق گردش خون گسترش یابند. ‌این سلول‌ها علائمی ایجاد نمی‌کنند، در تست‌های تصویربرداری نمی‌توان آنها را دید، و در طول معاینه بدنی تشخیص دادن آنها از طریق لمس کردن بدن بیمار میسر نمی‌باشد. اما اگر به‌ این سلول‌ها اجازه داده شود که رشد نمایند، می‌توانند تومور‌های جدیدی در دیگر نقاط بدن تشکیل دهند. هدف‌درمان کمکی از بین بردن سلول‌های ردیابی نشده‌ای است که از پستان به دیگر نقاط بدن رفته‌اند. هم از شیمی‌درمانی و هم از هورمون‌درمانی می‌توان به‌عنوان درمان کمک استفاده نمود.

شیمی‌درمانی نئواجوانت یا درمان کمکی پیش از درمان اصلی: شیمی‌درمانی که پیش از جراحی انجام شود را درمان نئواجوانت (Neoadjuvant Therapy) می‌نامند. در درمان نئواجوانت اغلب از همان شیمی‌درمانی استفاده می‌کنند که در درمان کمکی به‌کار گرفته می‌شود (تنها با‌ این تفاوت که درمان نئواجوانت، به‌جای استفاده شدن پس از جراحی، پیش از جراحی به‌کار گرفته می‌شود). به نظر می‌رسد با استفاده از ‌این دارو‌ها پیش از عمل جراحی احتمال برگشت سرطان کاهش می‌یابد و میزان بقای بیماران به‌اندازه استفاده دارو‌ها پس از عمل جراحی افزایش می‌یابد. فایده اصلی شیمی‌درمانی نئواجوانت این است که با استفاده از آن می‌توان سرطان‌های بزرگ را کوچک کرد تا برداشتن آنها با عمل جراحی آسان‌تر شود. یک مزیت احتمالی دیگر شیمی‌درمانی نئواجوانت این است که پزشکان می‌توانند متوجه نحوه پاسخ سرطان به شیمی‌درمانی باشند. اگر تومور کوچک نشود، ممکن است پزشک دارو‌های شیمی‌درمانی دیگری را امتحان کند.

شیمی‌درمانی سرطان پیشرفته پستان: از شیمی‌درمانی می‌توان به‌عنوان درمان اصلی برای مردانی استفاده نمود که، در زمان تشخیص ابتلای آنها به سرطان، بیماری به بیرون از پستان و ناحیه زیر بغل گسترش یافته است، یا بیماری پس از درمان‌های اولیه گسترش می‌یابد. طول مدت درمان به کوچک شدن یا کوچک نشدن سرطان، به میزان کوچک شدن آن، و به این بستگی دارد که مرد بیمار تا چه حد می‌تواند درمان را تحمل کند.

چگونه از شیمی‌درمانی استفاده می‌شود؟

در اکثر موارد کابرد درمان کمکی (پس از جراحی)، شیمی‌درمانی در صورتی بیشترین تأثیر را دارد که از ترکیبی از دارو‌ها استفاده شود. در حال حاضر از ترکیب‌های دارویی متعددی استفاده می‌کنند، و مشخص نیست که آیا ترکیب خاصی از دارو‌ها به‌طور آشکار از ترکیب‌های دیگر بهتر است. در آزمایشات بالینی، ‌اینک نیز مؤثرترین درمان‌های امروزی با چیزی مقایسه می‌شوند که شاید بهتر باشد.

برخی از رایج‌ترین ترکیب‌های دارویی که در شیمی‌درمانی نئواجوانت استفاده می‌شوند عبارتند از:

  • CMF: سیکلوفسفامید یا Cyclophosphamide (سایتوکسان یا Cytoxan)، متوترکسات یا Methotrexate (آمتوپترین یا Amethopterin، مکسات یا Mexate، فولکس یا Folex)، و 5 – فلوئویوراسیل یا 5 – Fluorouracil (فلوئویوراسیل، 5 – FU، و آدروسیل یا Adrucil)
  • CAF (FAC): سیکلوفسفامید یا Cyclophosphamide، دوکسوروبیسین یا Doxorubicin (آدریامایسین یا Adriamycin)، و 5 – فلوئویوراسیل (5 – Fluorouracil)
  • AC: دوکسوروبیسین (آدریامایسین) و سیکلوفسفامید
  • EC: اپیروبیسین (Epirubicin) و سیکلوفسفامید
  • TAC: دوسه تاکسل یا Docetaxel (تاکسوتر یا Taxotere)، دوکسوروبیسین (آدریامایسین)، و سیکلوفسفامید
  • AC—T: دوکسوروبیسین (آدریامایسین) و سیکلوفسفامید که به دنبال آن ممکن است از پاکلیتاکسل یا Paclitaxel (تاکسول یا Taxol) یا دوسه تاکسل (تاکسوتر) (تراستوزوماب) (هرسپتین) همراه با پاکلیتاکسل یا دو سه تاکسل استفاده شود
  • A—CMF: دوکسوروبیسین (آدریامایسین)، که به دنبال آن از CMF استفاده می‌کنند
  • CEF (FEC): سیکلوفسفامید، اپیروبیسین، و 5 – فلوئویوراسیل (که ممکن است به دنبال آن از دوسه تاکسل استفاده شود)
  • TC: دوسه تاکسل (تاکسوتر) و سیکلوفسفامید
  • TCH: دوسه تاکسل، کاربوپلاتین (Carboplatin)، و تراستوزوماب (هرسپتین)

برخی از دیگر دارو‌های شیمی‌درمانی که برای درمان متاستاز‌های سرطان پستان (یعنی هنگامی‌که سرطان گسترش یافته است) استفاده می‌شوند شامل کاربوپلاتین (پاراپلاتین یا Paraplatin)، سیسپلاتین یا Cisplatin (پلاتینول یا Platinol)، جمسیتابین یا Gemcitabine (جمزار یا Gemzar)، میتوکسانترون (Mitoxantrone)، وینورلبین یا Vinorelbine(ناولبین یا Navelbine)، کپسیتابین یا Capecitabine (زلودا یا Xeloda)، پگیلیتد لیپوسومال دوکسوروبیسین (Pegylated Liposomal Doxorubicin) (دوکسیل یا Doxil)، ‌ایکسابپیلون یا Ixabepilone (‌ایکسمپرا یا Ixempra)، و پاکلیتاکسل متصل به آلبومین (آبراکسان یا Abraxane) می‌باشد. داروهای هدف‌درمانی تراستوزوماب (هرسپتین) و لاپاتینیب (تای کرب یا Tykerb) را می‌توان همراه این دارو‌های شیمی‌درمانی استفاده نمود (در بخش تحت‌عنوان «هدف‌درمانی» درباره این دارو‌ها توضیحات بیشتری ارائه می‌شود.)

برخی از پزشکان توصیه می‌کنند در شیمی‌درمانی سرطان متاستازی پستان در هر نوبت از یک دارو استفاده شود، در حالی‌که توصیه پزشکان دیگر کاربرد ترکیبی از دارو‌ها است. تصمیمی که در ‌این ارتباط اتخاذ می‌شود به میزان تهاجمی بودن رشد سرطان و دارو‌های شیمی‌درمانی که قبلاً استفاده شده بود (اگر دارویی قبلاً برای درمان سرطان مصرف شده باشد) بستگی دارد.

پزشکان از شیمی‌درمانی به‌صورت دوره‌ای استفاده می‌کنند، و پس از هر دوره درمان یک دوره استراحت به بیمار می‌دهند. در اولین روز از هر دوره درمان از دارو‌های شیمی‌درمانی استفاده می‌شود، و سپس به بدن شخص بیمار فرصت داده می‌شود تا اثرات شیمی‌درمانی را پشت سر گذارد. سپس دارو‌های شیمی‌درمانی دوباره مصرف می‌شوند تا دوره بعدی آغاز شود. فاصله زمانی بین دوره‌های مصرف دارو‌های شیمی‌درمانی معمولاً 2 یا 3 هفته است. از برخی از دارو‌ها به دفعات بیشتری استفاده می‌نمایند. ‌این دوره‌ها معمولاً در جمع، بسته به دارو‌های مصرفی، به مدت 3 تا 6 ماه ادامه می‌یابند و سپس از درمان اجوانت استفاده می‌شود. درمان سرطان پستان پیشرفته در اغلب موارد مدت بیشتری طول می‌کشد، و براساس میزان مؤثر واقع شدن درمان و عوارض جانبی می‌باشد که در بیمار بروز نموده است.

شیمی‌درمانی با دوز متراکم (Dose – Dense Chemotherapy): پزشکان متوجه شده‌اند که با کم‌تر کردن فاصله زمانی بین دوره‌های شیمی‌درمانی می‌توان احتمال برگشت سرطان را کم‌تر کرد و میزان بقا را در برخی از بیماران افزایش داد. ‌این امر معمولاً به معنی آن است که از همان برنامه شیمی‌درمانی که معمولاً به‌کار گرفته می‌شود استفاده کنند (به‌عنوان مثال AC→ T)، اما‌این دارو‌ها به‌جای هر 3 هفته یکبار هر 2 هفته یکبار مصرف شوند. علاوه بر آن، پس از آنکه یک دوره شیمی‌درمانی خاتمه می‌یابد، دارویی که آن را فاکتور رشد می‌نامند را برای کمک به افزایش شمارش گلبول‌های سفید خون به بیمار می‌دهند تا مطمئن شوند شمارش گلبول‌های سفید خون به موقع برای دوره بعدی درمان به شمارش نرمال بر می‌گردد. ممکن است این رویکرد به بروز عوارض جانبی بیشتری منتهی شود و تحمل آن برای شخص بیمار مشکل‌تر باشد، و بنابراین از آن تنها در مورد درمان کمکی در بیمارانی استفاده می‌کنند که احتمال برگشت سرطان پس از درمان در آنها بیشتر است. اخیراً از‌ این رویکرد در درمان نئواجوانت هم استفاده شد. در بیمارانی که به دفعات بیشتری تحت‌درمان قرار می‌گرفتند تومور‌ها کوچک‌تر می‌شد، احتمال برگشت سرطان در آنها کاهش می‌یافت، و آنها در مقایسه با بیمارانی که هر 3 هفته یکبار درمان می‌شدند بیشتر عمر می‌کردند.

عوارض جانبی احتمالی شیمی‌درمانی

دارو‌های شیمی‌درمانی با حمله نمودن به سلول‌هایی که به سرعت تقسیم می‌شوند تأثیر خود را نشان می‌دهند، و به این دلیل است که به سلول‌های سرطانی حمله می‌کنند. اما دیگر سلول‌های موجود در بدن، مانند سلول‌های مغز استخوان، آستر دهان و روده‌ها، و فولیکول‌های مو هم به سرعت تقسیم می‌شوند. احتمال دارد ‌این سلول‌ها نیز تحت‌تأثیر شیمی‌درمانی قرار گیرند، و شاید ‌این امر به بروز عوارض جانبی منتهی شود. در برخی از مردان عوارض جانبی متعددی بروز می‌کند، در حالی‌که امکان دارد در مردان دیگر تعداد معدودی عوارض جانبی مشاهده شود.

عوارض جانبی شیمی‌درمانی به نوع دارو‌ها، مقدار دارو‌های مصرفی، و طول مدت درمان بستگی دارد. برخی از رایج‌ترین عوارض جانبی احتمالی شامل موارد زیر است:

  • ریزش مو
  • زخم دهان
  • بی‌اشتهایی
  • تهوع و استفراغ
  • افزایش احتمال بروز عفونت (به‌دلیل پایین بودن شمارش گلبول سفید خون)
  • به‌راحتی دچارکوفتگی یا خونریزی شدن (به‌دلیل پایین بودن شمارش پلاکت خون)
  • خستگی (به‌دلیل پایین بودن شمارش گلبول قرمز خون و دلایل دیگر)

این عوارض جانبی معمولاً کوتاه مدت بوده و با خاتمه یافتن شیمی‌درمانی برطرف می‌شوند. اگر بیمار دچار عوارض جانبی شود، باید به گروه مراقبت بهداشتی خود اطلاع دهد، زیرا در اغلب موارد راه‌هایی برای کاهش دادن‌این عوارض جانبی وجود دارد. به‌عنوان مثال، برای کمک به پیشگیری یا کاهش دادن تهوع و استفراغ دارو‌هایی تجویز می‌شود.

امکان دارد تعدادی عوارض جانبی دیگر هم ایجاد شود. برخی از این عوارض تنها در صورت مصرف دارو‌هایی خاص بروز می‌کنند. گروه مراقبت از بیمار سرطانی اطلاعات مربوط به عوارض جانبی احتمالی دارو‌های خاصی که مصرف می‌کند را به او می‌دهند.

آسیب عصبی (Neuropathy): امکان دارد تعدادی از دارو‌هایی که برای درمان سرطان استفاده می‌شوند، از جمله تاکسان‌ها (دوسه تاکسل و پاکلیتاکسل)، دارو‌های حاوی پلاتین (کاربوپلاتین و سیسپلاتین)، و‌ایکسابپیلون به اعصاب واقع در بیرون مغز و طناب نخاعی صدمه بزنند. گاهی اوقات ممکن است این صدمه به ایجاد علائمی ‌(عمدتاً در دست و پا) مانند بی‌حسی و احساس درد، سوزش یا سوزن سوزن شدن، حساسیت به سرما یا گرما، یا ضعف منتهی شود. در اکثر موارد، آسیب عصبی پس از خاتمه شیمی‌درمانی برطرف می‌شود، اما امکان دارد در برخی از مردان این عوارض درازمدت باشد.

صدمه قلبی (Heart Damage): اگر آدریامایسین (دوکسوروبیسین)، اپی روبیسین (النس یا Ellence)، و برخی دیگر از دارو‌ها را برای مدتی‌طولانی یا در دوز‌های بالا مصرف کنند، امکان دارد باعث صدمه دیدن دائمی قلب شوند. به‌این دلیل است که پزشکان در اغلب موارد، پیش از آغاز مصرف هر کدام از‌ این دارو‌ها، عملکرد قلب شخص بیمار را وارسی (چک) می‌کنند. پزشکان همچنین به دقت دوز‌ها را کنترل می‌نمایند و از تست‌های قلب مانند اکوکاردیوگرام یا MUGA اسکن برای زیر نظر گرفتن عملکرد قلب استفاده می‌کنند. اگر عملکرد قلب ضعیف شود، درمان با استفاده از ‌این دارو‌ها را متوقف می‌کنند. با ‌این وجود، در برخی از بیماران مدت زمان زیادی طول می‌کشد تا صدمه‌ای به قلب وارد شود. امکان دارد ماه‌ها یا سال‌ها پس از درمان، نشانه‌های عملکرد ضعیف قلب در‌ این بیماران مشاهده شود.

مغز شخص بیماری که شیمی‌درمانی شده است (مغز شیمیایی یا Chemo Brain): یکی دیگر از عوارض جانبی احتمالی شیمی‌درمانی «مغز کیمو» است. بسیاری از زنانی که برای درمان سرطان پستان تحت شیمی‌درمانی قرار می‌گیرند کاهش اندکی را در عملکرد ذهنی و روانی (Mental Functioning) خود گزارش می‌کنند. ممکن است آنها از نظر تمرکز و حافظه دچار مشکلاتی شوند که شاید برای مدتی طولانی ادامه یابد. با ‌این وجود، اکثر زنان پس از شیمی‌درمانی عملکرد خوبی نشان می‌دهند. در مطالعاتی که مشخص شده است مغز کیمو یکی از عوارض جانبی شیمی‌درمانی است، اکثر ‌این علائم در اغلب موارد ظرف مدت چند سال برطرف می‌شوند. در زمینه ایجاد مغز کیمو در مردان تحقیقات اندکی انجام شده است، اما دلیلی وجود ندارد که انتظار داشته باشیم مردان و زنان بیمار از ‌این نظر با هم تفاوت داشته باشند. برای کسب اطلاعات بیشتر، به نشریه ما تحت عنوان Chemo Brain مراجعه نمایید.

افزایش خطر لوسمی: در مواردی نادر، ممکن است برخی از دارو‌های خاصی که در شیمی‌درمانی استفاده می‌شوند باعث ایجاد لوسمی‌میلویید (Myeloid Leukemia) حاد بشوند، که این یک سرطان گلبول‌های سفید خون است و جان شخص بیمار را به خطر می‌اندازد. اگر ‌این عارضه جانبی بروز کند، معمولاً ظرف مدت 10 سال پس از خاتمه درمان خواهد بود. امکان دارد در اکثر مردان فواید شیمی‌درمانی در کمک به پیشگیری از برگشت سرطان پستان یا طولانی کردن عمر بیمار، بسیار بیشتر از خطر‌ این عارضه جانبی خطرناک اما نادر باشد.

ناخوشی یا خستگی: پس از شیمی‌درمانی، بسیاری از بیماران احساس می‌کنند به‌اندازه سابق سالم نمی‌باشند و اغلب احساس می‌کنند درد جسمانی در بدن آنها باقی مانده یا درد دارند و اندکی از عملکرد بدنی آنها کاسته شده است. ‌این تغییری بسیار ظریف است که تنها با پرسش دقیق از کسانی که تحت شیمی‌درمانی قرار گرفته‌اند آشکار می‌شود.

در اغلب موارد، خستگی یکی از دیگر عوارض جانبی رایج (اما اغلب نادیده گرفته شده) در بیمارانی است که تحت شیمی‌درمانی قرار گرفته‌اند. امکان دارد‌ این خستگی تا چند سال ادامه یابد، اما در اغلب موارد می‌توان آن را کاهش داد، و بنابراین بیمار باید وجود ‌این خستگی را به پزشک یا پرستار خود اطلاع دهد. ممکن است ورزش، چرت زدن، و حفظ نمودن انرژی بدن توصیه شود. اگر مشکلاتی در ارتباط با خواب بیمار بروز کند، می‌توان آنها را درمان نمود. گاهی اوقات بیمار دچار افسردگی می‌شود، که می‌توان آن را با مشاوره و یا با مصرف دارو کاهش داد.

هورمون درمانی

هورمون‌درمانی یکی دیگر از شکل‌های درمان سیستمیک است و مانند شیمی‌درمانی می‌توان از آن به‌عنوان درمان کمکی برای کاهش دادن احتمال برگشت سرطان پس از درمان استفاده نمود، گرچه امکان دارد از آن به‌عنوان درمان نئواجوانت هم استفاده شود. از هورمون‌درمانی برای درمان سرطانی هم استفاده می‌شود که پس از درمان برگشت کرده یا گسترش یافته است.

برخی از سرطان‌های پستان در پاسخ (واکنش) به هورمون استروژن ایجاد می‌شوند. معمولاً استروژن را یک هورمون «زنانه» به حساب می‌آورند، اما‌ این هورمون در بدن مردان هم وجود دارد، ولی از سطح پایین‌تری برخوردار است. تقریباً در 9 مورد از 10 مورد سرطان پستان در مردان، بر روی سطح سلول‌ها گیرنده‌های هورمون وجود دارد، یعنی اینکه سرطان پستان مردان گیرنده استروژن (ER یا Estrogen Receptor) مثبت و یا گیرنده پروژسترون (PR یا Progesterone Receptor) مثبت می‌باشند. ‌این امر باعث می‌شود احتمال پاسخ دادن این سرطان‌ها به درمان هورمونی افزایش یابد. هورمون‌درمانی در درمان بیمارانی که تومور‌های آنها هم ER منفی و هم PR منفی است مؤثر واقع نمی‌شود.

برای درمان سرطان پستان در زنان از چند رویکرد به منظور متوقف نمودن یا بلوکه کردن اثرات استروژن یا پایین آوردن سطح استروژن استفاده می‌شود. گرچه امکان دارد بسیاری از‌ این رویکرد‌ها در مردان هم موفق عمل کنند، پزشکان بیشترین تجارب خود را در استفاده از دارو‌های ضد استروژن مانند تاموکسیفن در مردان به‌دست آورده‌اند.

در مورد سرطان متاستازی پستان، در اغلب موارد از درمان هورمونی به‌صورت توالی استفاده می‌شود. به‌عنوان مثال، ممکن است ابتدا تاموکسیفن را امتحان کنند. اگر سرطان به این دارو پاسخ ندهد، یا اگر سرطان پس از پاسخ دادن به آن برگشت کند، امکان دارد دیگر درمان‌های هورمونی را امتحان کنند.

تاموکسیفن (Tamoxifen)

تاموکسیفن از طریق متوقف یا بلوکه کردن گیرنده‌های استروژن که روی سلول‌های سرطانی قرار دارند عمل می‌کند و نمی‌گذارد استروژن باعث تحریک رشد سلول‌های سرطانی شود. ‌این دارو به شکل قرص و به‌صورت روزانه و معمولاً به مدت 5 سال مصرف می‌شود تا احتمال برگشت سرطان پس از عمل جراحی را کاهش دهد. از تاموکسیفن می‌توان برای درمان سرطان پستان پیشرفته هم استفاده نمود.

رایج‌ترین عوارض جانبی عبارتند از خستگی، گر گرفتگی (Hot Flashes)، و مشکلات جنسی. یکی از عوارض جانبی اما خطرناک‌تر لخته شدن خون است، که معمولاً در ورید‌های عمقی ساق پا صورت می‌گیرد. در برخی از موارد، امکان دارد ‌این افزایش خطر لخته شدن خون به حمله قلبی، سکته مغزی، یا گسترش یافتن لخته‌های خون به ریه‌ها (آمبولی ریوی یا Pulmonary Embolism) منتهی شود. اگر بیمار دچار درد، سرخی یا تورم قسمت پایینی ساق پا (عضله ساق پا)، تنگی نفس، درد درقسمت سینه، سردرد حاد ناگهانی، گیجی، یا مشکل در گفتار یا حرکت دچار شود، باید بلافاصله به پزشک یا پرستار تلفن زد.

مهار کننده آروماتاز

این گروه از دارو‌ها شامل آناستروزول یا Anastrozole (آریمیدکس یا Arimidex، لتروزول یا Letrozole (فمارا یا Femara)، و اگزمستان یا Exemestane (آروماسین یا Aromasin) می‌باشد. از ‌این دارو‌ها که از تولید مقادیر‌ اندک استروژن در غدد فوق کلیه جلوگیری می‌کنند، به شکل قرص و به‌صورت روزانه استفاده می‌شود. مشخص شده است که ‌این دارو‌ها در درمان سرطان پستان در زنان بسیار موفق هستند، اما در مردان به اندازه کافی بررسی نشده‌اند. با ‌این وجود، برخی از پزشکان به‌جای تاموکسیفن از ‌این دارو‌ها به‌عنوان اولین دارو‌ها در هورمون درمانی استفاده می‌نمایند. همچنین، در آزمایشات بالینی مصرف مهارکننده‌های آروماتاز به همراه آنالوگ‌های LHRH دردست بررسی می‌باشد (به پاراگراف بعدی مراجعه شود). عوارض جانبی عمده این دارو‌ها عبارتند از پوکی استخوان و سفت یا خشک شدن مفاصل.

آنالوگ‌ها (مشابه‌ها) و آنتی‌اندروژن‌های (موادضد هورمون مردانه) لوتیینیزه کننده هورمون آزاد کننده هورمون

Luteinizing Hormone – Releasing Hormone (LHRH) Analogs And Anti -Androgens

آنالوگ‌های LHRH، مانند لوپرولید یا Leuprolide (لوپرون یا Lupron) و گوسرلین یا Goserelin (زولادکس یا Zoladex)، بر غده هیپوفیز تأثیر می‌گذارند، وعلامت یا سیگنالی را متوقف می‌سازند که بدن برای ساختن اندروژن‌ها به بیضه‌ها می‌فرستد. ‌این دارو‌ها که باعث پایین رفتن سطح اندروژن‌ها در بدن می‌شوند را هر ماهه یا هر چند ماه یکبار به بدن بیمار تزریق می‌کنند. دارو‌های ضد‌اندروژن‌ها مانند فلوتامید (Flutamide) و بی‌کالوتامید (Bicalutamide) از طریق متوقف نمودن اثر هورمون‌های مردانه بر سلول‌های سرطانی پستان عمل می‌کنند و به‌صورت قرص و به‌طور روزانه مصرف می‌شوند.

مجسترول (Megestrol)

مجسترول (مگیس یا Megace) دارویی شبیه پروژسترون است. مشخص نیست چگونه این دارو از رشد سلول‌های سرطانی جلوگیری می‌کند، اما به نظر می‌آید که برای اشغال مکان گیرنده هورمون رقابت می‌نماید. مجسترول داروی قدیمی‌تری است که معمولاً برای مردانی اختصاص می‌یابد که دیگر به سایر شکل‌های هورمون‌درمانی پاسخ نمی‌دهند (واکنش نشان نمی‌دهند). امکان دارد مجسترول خطر لخته شدن خون را افزایش دهد و در اغلب موارد، به‌دلیل بالا بردن اشتها، باعث افزایش وزن شخص بیمار می‌شود.

برداشتن بیضه (Orchiectomy یا Castration یا اخته کردن)

در اثر برداشتن بیضه‌ها با عمل جراحی، سطح تستوسترون و دیگر ‌اندروژن‌ها (هورمون‌های مردانه) موجود در بدن به شدت کاهش می‌یابد. اکثر سرطان‌های پستان در مردان شامل گیرنده‌های اندروژن هستند که ممکن است باعث رشد سلول‌ها بشوند. امکان دارد‌ اندروژن‌ها در بدن به استروژن هم تبدیل شوند. با برداشتن بیضه‌ها اکثر سرطان‌های پستان در مردان کوچک می‌شوند، و ممکن است برداشتن بیضه در افزایش دادن احتمال مؤثر واقع شدن درمان‌های دیگر مانند تاموکسیفن مفید باشد. زمانی در گذشته برداشتن بیضه‌ها بسیار رایج بود، اما ‌اینک، به‌دلیل معرفی شدن رویکرد‌های غیرجراحی برای پایین آوردن سطح اندروژن (مانند رویکرد‌هایی که در قسمت زیر توضیح داده می‌شود)، کم‌تر از آن استفاده می‌کنند.

عوارض جانبی احتمالی هورمون درمانی

گرچه برخی از ‌این دارو‌ها دارای عوارض جانبی منحصر به فردی می‌باشند (به مواردی که در بالا توصیف شد مراجعه نمایید)، در کل امکان دارد باعث شوند تمایلات جنسی از بین برود، بیمار به سختی به حالت نعوظ برسد، و افزایش وزن، گرگرفتگی، و تغییرات شدید در حالت روحی شخص بیمار مشاهده شود. اگر بیمار هر کدام از‌ این عوارض جانبی را مشاهده نمود، باید حتماً با گروه مراقبت بهداشتی خود صحبت کند، زیرا امکان دارد راه‌هایی برای درمان این عوارض جانبی وجود داشته باشد.

هدف‌درمانی (Targeted Therapy)

چون محققان به نکات بیشتری درباره تغییرات ژنی پی‌برده‌اند که باعث ایجاد سرطان در سلول‌ها می‌شود، توانسته‌اند داروهای جدیدتری تولید کنند که به‌طور انتخابی‌این تغییرات را هدف می‌گیرند. دارو‌هایی که در هدف‌درمانی استفاده می‌شوند به نحوی متفاوت با دارو‌های استاندارد شیمی‌درمانی عمل می‌کنند و در اغلب موارد عوارض جانبی متفاوتی دارند که به شدت عوارض جانبی دارو‌های استاندارد شیمی‌درمانی نمی‌باشد. در حال حاضر، در اکثر موارد‌ این دارو‌ها همراه با شیمی‌درمانی به‌کار گرفته می‌شود.

دارو‌هایی که پروتئین HER2/Neu را هدف می‌گیرند

تراستوزوماب (هرسپتین): تراستوزوماب نوعی دارو به نام پادتن مونوکلونال است که نسخه‌ای مصنوعی (ساخت بشر) از یک پروتئین بسیار انتخابی دستگاه ایمنی می‌باشد و به یک پروتئین پیش برنده رشد به نام HER2/Neu (که آن را به اختصار HER2 می‌نامند) متصل می‌شود، که HER2 در برخی از بیماران در مقادیر بیشتر از میزان نرمال روی سطح سلول‌های سرطانی پستان وجود دارد. سرطان‌های پستان که مقدار بسیار زیادی از پروتئین HER2 را داشته باشند معمولاً سریع‌تر و تهاجمی‌تر رشد می‌کنند.

تراستوزوماب می‌تواند در کند نمودن این رشد مفید باشد و همچنین دستگاه ایمنی را تحریک نماید تا به نحو مؤثرتری به سرطان حمله کند.

تراستوزوماب معمولاً هفته‌ای یکبار یا با دوز بالاتر اما هر 3 هفته یکبار به‌صورت داخل وریدی (IV) به بدن شخص بیمار تزریق می‌شود. هنوز طول مدت بهینه مصرف آن مشخص نشده است، اما در اغلب موارد به مدت تا یک سال تجویز می‌شود.

در زنان، از تراستوزوماب (همراه با شیمی‌درمانی) به‌عنوان درمان کمکی در مورد سرطان‌های HER2 مثبت استفاده می‌شود تا، هنگامی‌که قطر تومور از 1 سانتی‌متر بیشتر است یا هنگامی‌که سرطان به غدد لنفاوی گسترش یافته است، خطر برگشت سرطان کاهش یابد. در مورد‌این سرطان‌ها، استفاده از تراستوزوماب همراه با شیمی‌درمانی به‌صورت درمان کمکی استاندارد در آمده است. ‌این دارو به‌عنوان درمان کمکی در آزمایشات بالینی در مردان تست نشده است (زیرا تعداد مردان مبتلا به سرطان پستان بسیار کم است و نمی‌توان مطالعه‌ای در مورد آنها انجام داد)، اما با‌ این وجود امکان دارد تراستوزوماب در مورد مردان مبتلا به سرطان HER2 مثبت مفید واقع شود.

همچنین تراستوزوماب می‌تواند برخی از سرطان‌های پستان پیشرفته HER2 مثبت را کوچک کند که پس از شیمی‌درمانی برگشت می‌کنند یا در طول شیمی‌درمانی به رشد خود ادامه می‌دهند. در برخی از بیماران، ممکن است کاربرد تراستوزوماب همراه با شیمی‌درمانی مؤثرتر از آن باشد که تنها از شیمی‌درمانی استفاده شود.

عوارض جانبی تراستوزوماب، در مقایسه با دارو‌های شیمی‌درمانی، نسبتاً ملایم است و امکان دارد شامل تب و احساس سرما همراه با حرکات تشنجی بدن، ضعف، تهوع، استفراغ، سرفه، اسهال، و سردرد باشد. ‌این عوارض جانبی پس از استفاده از اولین دوز دارو کم‌تر بروز می‌کنند.

عارضه جانبی بالقوه خطرناک‌تر، آسیب قلبی است که به ایجاد مشکلی به نام نارسایی احتقانی قلب (Congestive Heart Failure) منتهی می‌شود. در مورد اکثر بیماران (اما نه در مورد تمام آنها) ‌این اثر موقتی بوده و با متوقف شدن مصرف دارو شدت این مشکل کاهش یافته است. خطر مشکلات قلبی هنگامی بیشتر است که تراستوزوماب همراه با برخی از دارو‌های شیمی‌درمانی مانند دوکسوروبیسین (آدریامایسین) یا اپی روبیسین (النس) مصرف می‌شود. علائم عمده عبارتند از متورم شدن ساق پا، تنگی نفس، و خستگی مفرط. بیمارانی که این علائم را نشان می‌دهند باید بلافاصله به پزشک خود تلفن بزنند.

لاپاتینیب (تای کرب): لاپاتینیب داروی دیگری است که پروتئین HER2 را هدف می‌گیرد. ‌این دارو به‌صورت قرص و در بیشتر موارد همراه با داروی شیمی‌درمانی کپسیتابین (زلودا) تجویز می‌شود. لاپیتینیب برای درمان سرطان پستان پیشرفته HER2 مثبتی استفاده می‌شود که شیمی‌درمانی و تراستوزوماب دیگر برآن تأثیری ندارد.

رایج‌ترین عوارض جانبی این دارو شامل اسهال، جوش زدن بدن، و سندروم کف دست و پا است. ممکن است سندروم کف دست و پا شامل بی‌حسی، سوزن سوزن شدن، سرخی، تورم و احساس ناراحتی در دست و پا باشد. گاهی اوقات پوست هم ورمی‌آید (کنده می‌شود). اسهال یکی از عوارض جانبی رایج است و امکان دارد حاد باشد، و بنابراین بسیار اهمیت دارد که به محض بروز هر تغییر در اجابت مزاج بیمار، به گروه مراقبت بهداشتی اطلاع داد. در مواردی نادر، امکان دارد لاپاتینیب باعث ایجاد مشکلات کبدی شود یا عملکرد قلب را ضعیف کند (که ممکن است این امر به تنگی نفس منتهی شود)، اما به نظر می‌آید مشکلات کبدی پس از خاتمه یافتن درمان برطرف می‌شود.

دارو‌های ضد رگ‌زایی (Anti-Angiogenesis Drugs)

تومور برای رشد خود به تولید و حفظ رگ‌های خونی جدید احتیاج دارد. ‌این فرآیند را رگ‌زایی می‌نامند. معلوم شده است دارو‌هایی که‌این رگ‌های خونی را هدف می‌گیرند (دارو‌های ضد رگ‌زایی) برعلیه سرطان‌های متنوع، از جمله سرطان پستان، مفید واقع می‌شوند.

بواسیزوماب (آواستین): بواسیزوماب یک پادتن مونوکلونال است که می‌توان از آن برای درمان بیماران مبتلا به سرطان متاستازی پستان استفاده نمود. ‌این پادتن بر علیه فاکتور رشد‌اندوتلیال عروقی (VEGF یا Vascular Endothelial Growth Factor) هدف‌گیری می‌شود. ‌این فاکتور رشد یک پروتئین است که به تومور کمک می‌کند رگ‌های خونی جدید تولید کند. بواسیزوماب را از طریق انفوزیون داخل وریدی (IV) وارد بدن شخص بیمار می‌کنند. در اکثر موارد، ‌این دارو به‌صورت ترکیب با داروی شیمی‌درمانی پاکلیتاکسل (تاکسول) مصرف می‌شود.

عوارض جانبی نادر اما احتمالاً خطرناک شامل خونریزی، سوراخ شدن راست روده (که برای ترمیم آن به جراحی احتیاج می‌باشد)، پایین بودن شمارش گلبول‌های سفید خون، سردرد، زخم دهان، بی‌اشتهایی، و اسهال است. بالارفتن فشار خون یک عارضه جانبی بسیار رایج می‌باشد، بنابراین بسیار اهمیت دارد که پزشک در طول درمان فشار خون شخص بیمار را به دقت زیر نظر داشته باشد.

بواسیزوماب در ابتدا در سال 2008 از طرف سازمان غذا و داروی ایالات متحده (FDA) به‌عنوان بخشی از درمان سرطان متاستازی پستان تأیید شد. ‌این تأیید براساس مطالعه‌ای بود که در آن در بیمارانی که بواسیزوماب دریافت می‌کردند و تحت شیمی‌درمانی قرار می‌گرفتند، در مقایسه با بیمارانی که تنها تحت شیمی‌درمانی قرار داشتند، رشد سرطان برای مدت طولانی‌تری متوقف می‌شد. نتایج مطالعات جدیدی که در یکی از جلسات اخیر FDA (در ماه ژوییه سال 2010) ارائه شد، نشان نداد استفاده از بواسیزوماب به‌عنوان بخشی از درمان هیچ فایده واقعی برای بیمار به همراه داشته باشد. در حال حاضر، نقش این دارو در درمان سرطان پستان روشن نمی‌باشد.

بیس فسفانات‌ها (Biophosphonates)

بیس فسفانات‌ها داروهایی هستند که برای کمک به تقویت نمودن استخوان‌ها و کاهش دادن خطر شکستگی استخوان‌هایی استفاده می‌شوند که در اثر سرطان متاستازی پستان ضعیف شده‌اند. پامیدرونات یا Pamidronate (آردیا یا Aredia) و زولدرونیک اسید یا Zoledronic Acid (زومتا یا Zometa) نمونه‌هایی از‌ این دارو‌ها هستند. ‌این دارو‌ها را به‌صورت داخل وریدی (IV) استفاده می‌کنند.

امکان دارد بیس فسفانات‌ها بر علیه پوکی استخوان (استئوپوروز یا Osteoporosis) هم مؤثر واقع شوند، که ممکن است این پوکی استخوان در اثر درمان با مهارکنندگان آروماتاز ‌ایجاد شود (به قسمت بالا مراجعه شود).

امکان دارد بیس فسفانات‌ها دارای عوارض جانبی باشند، از جمله علائم شبیه به آنفلوآنزا و درد استخوان. یکی از عوارض جانبی نادر اما بسیار ناراحت‌کننده بیس فسفانات‌ها صدمه دیدن استخوان‌های فک (نکروز استخوان فک یا Osteonecrosis Of The Jaw Bones یا ONJ) است. ممکن است‌این صدمه در اثر کشیدن دندان در طول درمان با بیس فسفانات‌ها آغاز شود. صدمه دیدن استخوان‌های فک (ONJ) در اغلب موارد به‌صورت زخمی روباز در فک ظاهر می‌شود که التیام نمی‌یابد و امکان دارد به از دست دادن دندان‌ها یا عفونت استخوان فک منتهی شود. پزشکان دلیل بروز ‌این عارضه جانبی و نحوه درمان آن را نمی‌دانند، به غیر از آنکه مصرف بیس فسفانات‌ها را متوقف سازند. حفظ بهداشت مناسب دهان از طریق استفاده از نخ دندان، مسواک زدن، اطمینان یافتن از ‌اینکه دندان‌های مصنوعی به‌طور مناسب روی آرواره‌ها قرار دارند، و مراجعات منظم به دندان پزشک برای معاینه دندان، به پیشگیری از ‌این عارضه جانبی کمک می‌کند. برخی از پزشکان توصیه می‌کنند بیماران پیش از شروع مصرف بیس فسفانات‌ها برای معاینه دندان‌های خود به دندان پزشک مراجعه کنند و مشکلاتی که در ارتباط با دندان یا فک خود دارند را درمان نمایند.

شیمی‌درمانی با دوز بالا همراه با پیوند سلول‌های بنیادی خون محیطی یا پیوند مغز استخوان (High-Dose Chemotherapy With Peripheral Blood Stem Cell Or Bone Marrow Transplant)

برای از بین بردن سلول‌های سرطانی، می‌توان از دوز‌های بسیار بالای شیمی‌درمانی یا پرتودرمانی استفاده نمود، اما در ‌این درمان‌ها سلول‌های بنیادی خون‌ساز موجود در مغز استخوان هم از بین می‌روند. با آسیب دیدن این سلول‌ها شمارش سلول خونی شخص بیمار کاهش می‌یابد. بسیار پایین بودن تعداد گلبول‌های سفید خون امکان دارد به عفونت‌های حادی منتهی شود که ممکن است کشنده باشد. اگر تعداد پلاکت‌های خون بسیار کم باشد، امکان دارد بیمار به‌راحتی دچار خونریزی شود، که این هم ممکن است کشنده باشد.

یکی از راه‌های اجتناب از ‌این مشکل این است که تعدادی از سلول‌های بنیادی شخص بیمار را از خون محیطی (در گردش یا Circulating) یا از مغز استخوان او بردارند، درمان دوز بالا را انجام دهند، و سپس سلول‌های بنیادی را از طریق انتقال خون به بدن شخص بیمار برگردانند. سلول‌های بنیادی می‌توانند راه خود را به مغز استخوان پیدا کنند و در آنجا به زودی دوباره خود را مستقر سازند و توانایی بدن به ساختن سلول‌های خون جدید را به حالت قبلی خود برگردانند.

در زمانی در گذشته تصور می‌شد ‌این راه خوبی برای درمان بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته پستان خواهد بود. اما در چند مطالعه به عمل آمده مشخص شد زنانی که تحت شیمی‌درمانی دوز بالا قرار می‌گرفتند بیشتر از زنانی عمر نمی‌کردند که تحت شیمی‌درمانی استاندارد قرار داشتند و در مورد آنها پیوند سلول بنیادی صورت نمی‌گرفت. شیمی‌درمانی با دوز بالا همراه با حمایت از سلول‌های بنیادی، در مقایسه با شیمی‌درمانی با دوز استاندارد، عوارض جانبی خطرناک‌تری را هم ایجاد می‌کرد. در یک مطالعه محدود واحد در مورد مردان، نتایجی مشابه نتایج حاصل از مطالعات درباره زنان به‌دست آمد.

هنوز هم در‌ این زمینه تحقیقاتی در دست انجام است. گرچه امکان دارد در مطالعات جدیدتر نشان دهند استفاده از شیمی‌درمانی با دوز بالا همراه با پیوند سلول بنیادی یا پیوند مغز استخوان سودمند است، احتمالاً‌ این سودمندی اندک و سمیت ناشی از ‌این درمان بسیار بالا خواهد بود. در حال حاضر، اکثر کارشناسان توصیه می‌کنند در مورد مردان و زنان مبتلا به سرطان پستان از شیمی‌درمانی با دوز بالا استفاده نشود، مگر آنکه این کار به‌عنوان بخشی از یک آزمایش بالینی صورت گیرد.

درمان‌های تکمیلی و جایگزین

ممکن است بیمار سرطانی چیز‌هایی درباره روش‌های درمان یا تسکین سرطان خود شنیده باشد که پزشک درباره آنها چیزی به او نگفته است. همه کس، از دوستان و اعضای خانواده شخص بیمار تا گروه‌های اینترنتی و سایت‌های وب، راه‌هایی را که شاید برای بیمار مفید واقع شود به او پیشنهاد می‌کنند. امکان دارد ‌این روش‌ها شامل کاربرد ویتأمین‌ها، گیاهان دارویی، و رژیم‌های غذایی مخصوص، یا روش‌های دیگری مانند طب سوزنی یا ماساژ یا بسیاری از روش‌های دیگر باشد.

درمان‌های تکمیلی و جایگزین دقیقاً چه درمان‌هایی هستند؟

چون همه از ‌این واژه‌ها به یک نحو استفاده نمی‌کنند، و‌ این واژه‌ها برای اشاره به تعداد زیادی روش مختلف به‌کار گرفته می‌شوند، امکان دارد کاربرد آنها گیج‌کننده باشد. ما از واژه تکمیلی (Complementary) برای اشاره به درمان‌هایی استفاده می‌نماییم که همراه با مراقبت بهداشتی معمول به‌کار گرفته می‌شود. از درمان‌های جایگزین (Alternative) برای اشاره به درمان‌هایی استفاده می‌نماییم که به‌جای درمانی که پزشک توصیه می‌کند به‌کار گرفته می‌شوند.

روش‌های تکمیلی: اکثر روش‌های تکمیلی به‌عنوان درمان سرطان پیشنهاد نمی‌شوند و عمدتاً از آنها برای کمک به سرحال‌تر بودن بیمار استفاده می‌کنند. برخی از روش‌هایی که همراه با درمان معمول استفاده می‌شوند عبارتند از مدیتیشن (مراقبه) برای کاهش دادن استرس (تنش)، طب سوزنی به‌منظور کمک به کم‌تر کردن درد، یا نوشیدن چای نعنایی برای تسکین تهوع. می‌دانیم برخی از روش‌های تکمیلی مفید واقع می‌شوند، در حالی که روش‌های دیگر تست نشده‌اند. مشخص شده است که برخی از ‌این روش‌ها مفید نیستند و تعداد معدودی از آنها حتی مضر می‌باشند.

درمان‌های جایگزین: ممکن است درمان‌های جایگزین به‌عنوان درمان سرطان پیشنهاد شوند. بی‌خطر و مؤثر بودن این روش‌ها در آزمایشات بالینی تست نشده است. امکان دارد برخی از‌ این روش‌ها خطرناک باشند، یا عوارض جانبی به همراه داشته باشند که تهدید کننده جان بیمار است. اما در اکثر موارد بزرگ‌ترین خطر ‌این است که شاید بیمار فرصت بهره‌مند شدن از درمان پزشکی استاندارد را از دست بدهد. ممکن است تأخیر یا وقفه در درمان پزشکی زمان بیشتری را برای رشد در اختیار سرطان قرار دهد، و احتمال مفید واقع شدن درمان را کاهش دهد.

کسب اطلاعات بیشتر

به‌راحتی می‌توان پی برد که چرا بیماران سرطانی به فکر روش‌های جایگزین می‌افتند. آنها می‌خواهند هر کاری را که می‌توانند برای مبارزه با سرطان انجام دهند، و‌ اینکه درمانی بدون عوارض جانبی وجود دارد برای آنها فکر بسیار خوبی به‌نظر می‌آید. گاهی اوقات ممکن است تحمل درمان‌هایی مانند شیمی‌درمانی مشکل باشد، یا شاید ‌این درمان‌ها دیگر مؤثر واقع نشوند. اما واقعیت این است که اکثر ‌این روش‌های جایگزین تست نشده‌اند و مؤثر بودن آنها در درمان سرطان ثابت نشده است.

بیمار به هنگام در نظر گرفتن گزینه‌هایی که در اختیار دارد می‌تواند سه گام مهم را بردارد:

  • در پی یافتن «علامت‌های خطری» باشد که نشان‌دهنده تقلب هستند. آیا نوید داده شده که با استفاده از روش پیشنهادی تمام یا اکثر سرطان‌ها درمان می‌شود؟ آیا به بیمار گفته می‌شود که از درمان‌های پزشکی معمول استفاده نکند؟‌ آیا درمان پیشنهادی یک «راز» است که بیمار را ملزم می‌سازد به افراد خاصی که این درمان را ارائه می‌دهند مراجعه کند، یا به کشوری خارجی سفر نماید؟
  • درباره هر روشی که به فکر استفاده از آن است با پزشک یا پرستار خود صحبت کند.

حق انتخاب با بیمار است

‌این همواره حق بیمار است که درباره نحوه درمان شدن یا اداره نمودن سرطان خود تصمیم بگیرد. اگر بیمار می‌خواهد از درمانی غیراستاندارد استفاده نماید، باید تا می‌تواند درباره آن اطلاعات کسب نماید و با پزشک خود در مورد آن صحبت کند. اگر بیمار اطلاعات کافی در اختیار داشته باشد و از حمایت گروه مراقبت بهداشتی خود برخوردار شود، می‌تواند بدون آنکه خطری متوجه او باشد از روش‌هایی استفاده نماید که امکان دارد برای او مفید باشند و از روش‌هایی اجتناب کند که ممکن است مضر واقع شوند.

درمان سرطان پستان مردان برحسب مرحله آن

چون تعداد معدودی آزمایش بالینی در مورد سرطان پستان مردان انجام شده است، توصیه‌های اکثر پزشکان براساس تجارب شخصی آنها در ارتباط با‌ این بیماری و بر مبنای نتایج مطالعاتی است که در مورد سرطان پستان در زنان به‌دست آمده است. سرطان پستان در مردان، با تعدادی تغییرات جزئی، به نحوی مشابه با سرطان پستان در زنان درمان می‌شود.

مرحله اول

این سرطان‌ها هنوز نسبتاً کوچک هستند و به غدد لنفاوی یا مکان دیگر گسترش نیافته‌اند. در‌ این مرحله، برای اکثر بیماران مرد تنها درمانی که لازم است برداشتن سرطان با عمل جراحی می‌باشد. معمولاً‌ این درمان با برداشتن پستان و خارج کردن غدد لنفاوی زیر بغل از بدن (تشریح غده لنفاوی نگهبان) یا بیوپسی غده نگهبان و برداشتن غدد لنفاوی (اگر سرطانی باشند) انجام می‌شود.

ممکن است جراحی حفظ پستان هم، مانند توده‌برداری، یکی از گزینه‌های درمان باشد. اما چون مقدار بافت پستان در مردان بسیار ‌اندک است، معمولاً کل پستان (از جمله نوک پستان) باید برداشته شود. اگر جراحی حفظ پستان را انجام دهند، معمولاً به دنبال آن از پرتودرمانی استفاده می‌شود.

شاید برای برخی از مردانی که به مرحله اول بیماری سرطان پستان دچار هستند، بسته به اندازه سرطان و نتایج تست‌های آزمایشگاهی، درمان کمکی (درمان افزوده) به‌صورت هورمون‌درمانی و یا شیمی‌درمانی توصیه شود. هورمون‌درمانی کمکی را معمولاً در مورد تومور‌های گیرنده هورمون مثبت توصیه می‌کنند. غالباً از شیمی‌درمانی کمکی در مورد تومور‌هایی استفاده می‌شود که قطر آنها از 1 سانتی‌متر (تقریباً نیم‌اینچ) بیشتر است یا نرخ رشد آنها بالا می‌باشد. امکان دارد مردان دارای تومورهای HER2 مثبت داروی تراستوزوماب (هرسپتین) را هم دریافت کنند.

مرحله دوم

این سرطان‌ها بزرگ‌تر هستند و یا به چند غده لنفاوی مجاور گسترش یافته‌اند. مانند سرطان‌های مرحله اول، معمولاً برداشتن پستان گزینه درمانی ترجیحی است. اگر تومور بزرگ باشد، در داخل عضله یا پوست سینه رشد کرده باشد، یا اگر مشخص شود به چند غده لنفاوی گسترش یافته است، امکان دارد پس از جراحی از پرتودرمانی استفاده نمایند. پرتودرمانی نه تنها احتمال برگشت سرطان در ناحیه پستان را کاهش می‌دهد که امکان دارد در واقع احتمال درمان را هم افزایش دهد.

معمولاً، در مورد تومور‌های گیرنده هورمون مثبت، استفاده از هورمون‌درمانی کمکی را پیشنهاد می‌کنند. امکان دارد شیمی‌درمانی کمکی هم توصیه شود، مخصوصاً اگر سرطان به غدد لنفاوی گسترش یافته باشد. ممکن است گزینه‌های مربوط به شیمی‌درمانی تحت‌تأثیر سن بیمار و سلامتی عمومی او قرار گیرد، و احتمال انتخاب آن برای مردان پیرتر کم‌تر باشد، مخصوصاً اگر ‌این مردان پیرتر از وضعیت سلامتی نامناسبی برخوردار باشند. در مورد مردان دچار سرطان HER2 مثبت، احتمالاً از تراستوزوماب هم استفاده می‌شود.

مرحله سوم

این مرحله را با جراحی درمان می‌کنند، و اغلب به دنبال آن پرتودرمانی صورت می‌گیرد. معمولاً درمان کمکی با استفاده از تاموکسیفن (اگر تومور گیرنده استروژن- یا پروژسترون مثبت باشد) و شیمی‌درمانی هم توصیه می‌شود. مردانی که دچار سرطان HER2 مثبت هستند احتمالاً تراستوزوماب هم دریافت می‌کنند.

مرحله چهارم

در مرحله چهارم، سرطان از پستان و غدد لنفاوی مجاور فراتر رفته و به دیگر قسمت‌های بدن گسترش یافته است. گرچه امکان دارد در برخی از وضعیت‌ها جراحی و یا پرتودرمانی مفید باشد (به قسمت پایین مراجعه شود)، احتمالاً اینکه با استفاده از‌ این روش‌ها ‌این سرطان مداوا شود بسیار بعید است، و بنابراین از درمان سیستمیک به‌عنوان مداوای عمده استفاده می‌کنند. ‌این درمان سیستمیک به عوامل متعددی بستگی دارد، و ممکن است هورمون‌درمانی، شیمی‌درمانی، هدف‌درمانی مانند تراستوزوماب (هرسپتین) یا بواسیزوماب (آواستین)، یا ترکیبی از ‌این درمان‌ها را شامل شود.

امکان دارد در وضعیت‌های خاص، به‌عنوان مثال برای درمان تعداد ‌اندکی از متاستازها در ناحیه‌ای خاص، جهت پیشگیری از شکستگی استخوان یا انسداد در کبد، یا به‌منظور تسکین درد یا علائم دیگر هم از پرتودرمانی و یا جراحی استفاده شود.

درمان برای تسکین دادن علائم به محل گسترش سرطان بستگی دارد. به‌عنون مثال، درد ناشی از متاستاز استخوانی را می‌توان با پرتودرمانی خارجی و یا با استفاده از بیس فسفانات‌هایی مانند پامیدرونات (آرد یا) یا زولدرونیک اسید (زومتا) درمان نمود. اکثر پزشکان، بیس فسفانات‌ها (همراه با کلسیم و ویتامین D) را برای تمام بیمارانی تجویز می‌کنند که سرطان پستان آنها به استخوان‌هایشان گسترش یافته است.

سرطان پیشرفته‌ای که در طول درمان پیشرفت آن ادامه می‌یابد: ممکن است درمان سرطان پستان پیشرفته در اغلب موارد سرطان را کوچک کند یا سرعت رشد آن را کند نماید (گاهی اوقات به مدت چند سال)، اما پس از مدتی شاید دیگر مؤثر واقع نشود. در‌ این زمان، ادامه دادن درمان به چند عامل، از جمله به درمان‌های قبلی، به محل قرارگیری سرطان، و به سن مرد بیمار، سلامتی عمومی او، و خواست او به ادامه یافتن درمان بستگی دارد.

در مورد سرطان‌های گیرنده هورمون مثبتی که با هورمون‌درمانی مداوا می‌شوند، گاهی اوقات رو آوردن به نوع دیگری از هورمون درمانی مفید واقع می‌شود. اگر ‌این کار فایده‌ای نداشت، معمولاً از شیمی‌درمانی به‌عنوان گام بعدی در درمان بیمار استفاده می‌کنند.

در مورد سرطان‌هایی که دیگر به یک نوع رژیم شیمی‌درمانی پاسخ نمی‌دهند، شاید کاربرد رژیمی دیگر مفید باشد. برای درمان سرطان پستان می‌توان از تعداد زیادی دارو و ترکیب دارویی مختلف استفاده نمود. اما هر بار که سرطان در طول درمان پیشرفت می‌کند، احتمالاً اینکه کاربرد رژیم درمانی متفاوتی مؤثر واقع شود کاهش می‌یابد.

سرطان‌های HER2 مثبتی که دیگر به تراستوزوماب پاسخ نمی‌دهند، امکان دارد به لاپاتینیب (تای کرب) پاسخ دهند (لاپاتینیب داروی دیگری است که به پروتئین HER2 حمله می‌کند.) لاپاتینیب معمولاً همراه با داروی شیمی‌درمانی به نام کپسیتابین (زلودا) تجویز می‌شود، و هر دو دارو به‌صورت قرص مصرف می‌کنند.

چون احتمال درمان سرطان پستان پیشرفته با استفاده از درمان‌های جاری بسیار بعید است، بیمارانی که به غیر از ‌این سرطان از سلامتی مناسبی برخوردارند را تشویق می‌کنند به فکر شرکت در آزمایشات بالینی باشند که در آنها درمان‌های دیگری که نوید بخش هستند تست می‌شوند.

سرطان راجعه

هنگامی سرطان را راجعه می‌نامند که پس از درمان برگشت می‌کند. ممکن است برگشت موضعی (در محل یا نزدیک به محل شروع سرطان) یا دوردست باشد (به‌اندام‌های دیگری مانند ریه یا استخوان گسترش یافته باشد). اگر سرطان پستان در پستان یا نزدیک به‌جای زخم (اسکار) موجود در محل برداشتن پستان برگشت کند، ‌این برگشت را برگشت موضعی (Local Recurrence) می‌نامند.

برگشت موضعی: اگر برگشت سرطان موضعی باشد (در پستان یا در جدار قفسه سینه صورت گیرد) و شواهدی از متاستاز در نقاط دور دست وجود نداشته باشد، امکان دارد هنوز هم درمان مؤثر واقع شود. درمان سرطان پستانی که به‌طور موضعی برگشت کرده است به درمان‌های دیگری که قبلاً انجام شده است بستگی دارد. اگر درمان اولیه عمل جراحی برداشتن پستان بود، برگشت سرطان را، اگر امکان داشته باشد، با برداشتن تومور درمان می‌کنند. شاید به دنبال‌ این درمان از پرتودرمانی استفاده شود. اگر ‌این ناحیه قبلاً تحت پرتودرمانی قرار گرفته باشد، شاید کاربرد مجدد پرتودرمانی در ‌این ناحیه بدون صدمه دیدن شدید بافت‌های نرمال مجاور میسر نباشد.

پس از جراحی و یا پرتودرمانی، می‌توان از هورمون درمانی، شیمی‌درمانی، تراستوزوماب، یا از ترکیبی از آنها استفاده نمود.

برگشت دوردست (Distant Recurrence): در کل، مردانی که برگشت سرطان پستان آنها در ‌اندام‌هایی مانند استخوان‌ها، ریه‌ها، مغز و غیره صورت می‌گیرد را به همان نحوی درمان می‌کنند که در درمان بیمارانی استفاده می‌شود که در زمان تشخیص بیماری دچار مرحله چهارم این سرطان در ‌این اندام‌ها هستند (به قسمت بالا مراجعه شود)، تنها با ‌این تفاوت که شاید ‌این درمان تحت‌تأثیر درمان‌هایی قرار گیرد که قبلاً از آنها استفاده شده بود.

پرسش‌هایی که بیمار باید از پزشک خود درباره سرطان پستان در مردان بپرسد

برای بیمار اهمیت دارد که به‌طورصادقانه و آزادانه با گروه مراقبت بهداشتی صحبت کند. بیمار باید پرسش‌های خود را مطرح کند، هر ‌اندازه هم که به نظر او کم‌اهمیت باشند. برخی از پرسش‌هایی که بیمار باید مطرح کردن آنها را در نظر بگیرد عبارتند از:

  • من چه نوع سرطان پستان دارم؟ آیا نوع سرطان من بر گزینه‌های درمان و پیش‌آگهی (پیش بینی) بیماری تأثیر می‌کند؟
  • آیا سرطان من به غدد لنفاوی یا ‌اندام‌های داخلی گسترش یافته است؟
  • سرطان من در چه مرحله‌ای است و‌این مرحله در مورد من چه معنایی دارد؟
  • آیا پیش از تصمیم‌‌گیری درباره درمان باید تست‌های بیشتری انجام شود؟
  • چه درمان‌هایی برای من مناسب است؟ شما چه درمانی را توصیه می‌کنید؟ چرا؟
  • درمان چه مدت طول می‌کشد؟ شامل چه چیز‌هایی خواهد بود؟ در کجا انجام خواهد شد؟
  • باید در انتظار چه خطرات یا عوارض جانبی باشم؟
  • آیا باید به فکر شرکت در آزمایشی بالینی باشم؟
  • چه کارهایی باید انجام دهم تا برای درمان آماده شوم؟
  • با برنامه‌های درمانی که درباره آنها با هم صحبت کردیم، احتمال برگشت سرطان من چه اندازه است؟ اگر سرطان برگشت کند چه اقداماتی انجام خواهیم داد؟
  • براساس برداشت شما از سرطان من، باید در انتظار چه پیش‌آگهی باشم؟
  • پس از درمان، چه نوع پیگیری بیماری باید انجام شود؟

هر پرسشی که بیمار دارد و در ‌اینجا ارائه نشده است باید یادداشت شود. به‌عنوان مثال، شاید بیمار بخواهد اطلاعاتی درباره زمان لازم برای بهبودی به‌دست آورد تا بتواند زمان‌بندی برنامه کاری خود را انجام دهد. یا شاید بیمار بخواهد نظر پزشک دیگری را جویا شود.

پس از درمان سرطان پستان در مردان باید چه اقداماتی را انجام داد؟

ممکن است خاتمه یافتن درمان هم تنش‌زا و هم مهیج باشد. احتمالاً بیمار خیالش راحت می‌شود که درمان پایان یافته است، با ‌این وجود مشکل بتواند نگران برگشت سرطان نباشد. (سرطانی که برگشت می‌کند را سرطان راجعه می‌نامند.) بین تمام افرادی که دچار سرطان بوده‌اند، ‌این یک نگرانی بسیار رایج است.

ممکن است مدتی طول بکشد تا اطمینان بیمار از درمان شدنش برای خود او جلوه‌ای حقیقی پیدا کند و ترس او تا حدی کاهش یابد. حتی اگر سرطان برگشت نکند، افرادی که به سرطان مبتلا بوده‌اند یاد می‌گیرند با عدم اطمینان زندگی کنند.

مراقبت‌های مربوط به پیگیری بیماری

پس از خاتمه یافتن درمان، مراجعه بیمار به پزشک در تمام زمان‌های برنامه‌ریزی شده اهمیت دارد. در طول‌این مراجعات، پزشکان از بیمار درباره علائم پرسش می‌کنند و امکان دارد معاینات بدنی انجام دهند و در صورت لزوم دستور انجام تست‌های تصویربرداری را بدهند تا متوجه برگشت بیماری یا بروز عوارض جانبی بشوند. تقریباً تمام درمان‌های سرطان ممکن است عوارض جانبی داشته باشند. امکان دارد برخی از ‌این عوارض جانبی چند هفته تا چند ماه به طول انجامند، اما ممکن است دیگر عوارض جانبی دائمی باشند. بیمار باید هر علائم یا عوارض جانبی که مشاهده می‌کند را بلافاصله به پزشک یا دیگر اعضای گروه مراقبت بهداشتی اطلاع دهد.

در ابتدا، قرارهای ملاقات با پزشک برای پیگیری بیماری احتمالاً هر چند ماه یکبار خواهد بود. هرچه بدن بیمار برای مدت بیشتری عاری از سرطان باقی بماند، تعداد مراجعات لازم به پزشک کم‌تر خواهد شد. پس از 5 سال، معمولاً بیمار یکبار در سال به پزشک مراجعه می‌کند.

توصیه می‌کنند که سالی یکبار ماموگرام پستانی انجام شود که سرطانی نبود، و ‌اینکه اگر پستان سرطانی را به‌طور کامل با عمل جراحی بر نداشته باشند، پستان سرطانی هم ارزیابی شود.

اگر بیمار داروی مهارکننده آروماتاز مصرف می‌کند، شاید در معرض افزایش خطر پوکی استخوان قرار گیرد. ممکن است پزشک بخواهد سلامت استخوان‌های شخص بیمار را زیر نظر داشته باشد و شاید تصمیم بگیرد تراکم استخوان او را تست نماید.

معمولاً تست‌های دیگر مانند بررسی نشانگر‌های تومور خون، تست خون مربوط به عملکرد کبد، اسکن استخوان، و رادیوگرافی قفسه سینه لازم نمی‌باشد، مگر آنکه یافته‌های معاینه بدنی حاکی از آن باشد که شاید سرطان برگشت کرده است.

اگر معاینات و تست‌ها حاکی از آن باشد که شاید سرطان برگشت کرده است، امکان دارد تست‌های تصویربرداری مانند رادیوگرافی قفسه سینه، CT اسکن، PET اسکن، MRI اسکن، اسکن استخوان، و یا بیوپسی انجام شود. ممکن است پزشک سطح نشانگرهای تومور خون مانند CA15-3 یا CA27-29 را هم‌اندازه بگیرد. اگر سرطان به استخوان‌ها یا دیگر‌اندام‌ها مانند کبد گسترش یافته باشد، سطح این مواد در خون برخی از مردان بالا می‌رود.

اگر سرطان به واقع برگشت کند، درمان به محل قرارگیری تومور و درمان‌هایی که قبلاً صورت گرفته است بستگی خواهد داشت، و شاید شامل جراحی، پرتودرمانی، هورمون‌درمانی، شیمی‌درمانی، هدف‌درمانی، یا ترکیبی از ‌این درمان‌ها باشد.

ادم (خیز) لنفاوی (Lymphedema)

ممکن است ادم یا خیز لنفاوی، یا متورم شدن بازو به‌دلیل تجمع مایع (فلوید)، پس از درمان سرطان پستان اتفاق افتد. هر درمانی که تشریح غدد لنفاوی زیر بغل یا پرتودرمانی غدد لنفاوی را شامل شود، خطر ادم لنفاوی را به همراه دارد، زیرا زهکشی نرمال مایع لنفاوی از بازو تغییر می‌کند.

شاید یکی از اولین علائم ادم لنفاوی احساس کشیدگی یا سفتی در بازو یا در دست در همان سمت از بدن باشد که تحت درمان سرطان پستان قرار گرفته است. هر تورم، کشیدگی یا سفتی، یا صدمه‌ای که به بازو یا دست وارد شود را باید بلافاصله به پزشک یا پرستار گزارش نمود.

هیچ راه خوبی وجود ندارد تا با استفاده از آن بتوان پیش‌بینی نمود کدام بیمار دچار ادم لنفاوی می‌شود. امکان دارد ادم لنفاوی درست پس از جراحی، یا ماه‌ها، یا حتی سال‌ها پس از آن اتفاق افتد. احتمال به‌وجود آمدن ادم لنفاوی در سرتاسر عمر بیمار باقی می‌ماند.

اگر مراقبت لازم به عمل آید، می‌توان در اغلب موارد از ادم لنفاوی اجتناب نمود یا، اگر ادم لنفاوی بروز نمود، آن را کنترل کرد. ممکن است صدمه دیدن یا عفونی شدن بازو یا دستی که تحت‌تأثیر سرطان قرار گرفته است در بروز ادم لنفاوی نقش داشته باشد یا ادم لنفاوی موجود را تشدید کند، و بنابراین اقدامات پیش گیرانه باید بر حفاظت از بازو یا دست متمرکز شود. اکثر پزشکان توصیه می‌کنند از بازوی واقع در آن سمت از بدن که جراحی غدد لنفاوی یا پرتودرمانی انجام شده است نمونه‌برداری خون صورت نگیرد یا فشار خون روی آن بازو ‌اندازه‌گیری نشود.

جنبه‌های احساسی سرطان پستان

نکته مهم این است که تأکید بیمار بر تست‌ها و درمان‌ها او را از زیر نظر داشتن سلامت احساسی، روانی، و معنوی خود باز ندارد. پس از خاتمه یافتن درمان، شاید احساسات بیمار او را از پا در آورده باشد. ‌این امر برای بسیاری از بیماران اتفاق می‌افتد. شاید بیمار در طول درمان با سختی‌های زیادی روبرو بوده و تنها توانسته باشد بر پشت سر گذاشتن درمان خود تمرکز نماید.

اینک ممکن است بیمار متوجه شود که درباره امکان مردن، یا در مورد اثر سرطان بر خانواده، دوستان، و حرفه خود فکر می‌کند. همچنین امکان دارد بیمار ارزیابی دوباره‌ای را از رابطه خود با شریک زندگی‌اش آغاز کند. ممکن است مسائل غیرمنتظره نیز باعث نگرانی شود، به‌عنوان مثال، با سالم‌تر شدن بیمار و کاهش یافتن دفعات مراجعه او به پزشک، بیمار به دفعات کم‌تری گروه مراقبت بهداشتی خود را می‌بیند. امکان دارد‌این امر برای برخی از ییماران یک منبع نگرانی باشد.

این زمان، فرصتی آرمانی برای جستجو جهت یافتن حمایت احساسی و عاطفی است. بیمار به افرادی نیاز دارد که بتواند برای قوت گرفتن و اطمینان خاطر به آنها رو آورد. بیمار می‌تواند‌این حمایت را به شکل‌های مختلف به‌دست آورد، یعنی از حمایت خانواده، دوستان، گروه‌های حامی بیماران سرطانی، گروه‌های کلیسایی یا مذهبی، جوامع حامی آنلاین، یا مشاورانی برخوردار شود که به‌صورت انفرادی فعالیت می‌کنند. به‌دست آوردن نوعی حمایت امکان دارد به نفع تقریباً تمام بیمارانی باشد که سرطان را تجربه کرده‌اند. حمایتی که برای بیمار بهتر از همه باشد به وضعیت و شخصیت او بستگی دارد. برخی از بیماران سرطانی که درمان شده‌اند در گروه‌های حامی متشکل از همتایان یا در گروه‌های آموزشی احساس امنیت می‌کنند. دیگران ترجیح می‌دهند در محیطی غیر رسمی مانند کلیسا صحبت کنند. امکان دارد برای بعضی دیگر از ‌این افراد صحبت کردن یک به یک با دوست یا مشاوری که مورد اعتماد آنها است راحت‌تر باشد. منبع قدرت یافتن یا کسب نمودن اطمینان خاطر ممکن است متفاوت باشد، اما بیمار باید حتماً محلی داشته باشد که بتواند در آن محل نگرانی‌هایی که دارد را با منبع حامی خود در میان گذارد.

امکان دارد سفری که بیمار سرطانی باید طی کند بسیار دلتنگ کننده باشد. لازم یا واقع گرایانه نیست که بیمار‌این سفر را به تنهایی به پایان ببرد. و اگر تصمیم بگیرد دوستان و خانواده خود را شریک سفر خود نسازد، شاید آنها احساس کنند که بیمار آنها را از زندگی خود حذف کرده است. بیمار باید آنها را به زندگی خود راه دهد، و به هر شخص دیگری هم که بیمار حس می‌کند می‌تواند به او کمک کند اجازه انجام این کار را بدهد.

مراجعه به پزشک جدید

امکان دارد پس از تشخیص و درمان سرطان، بیمار به پزشک جدیدی مراجعه نماید. شاید پزشک اصلی به محل دیگری رفته یا بازنشسته شده است، یا شاید بیمار محل زندگی خود را تغییر داده و یا به‌دلیلی دیگر پزشک جدیدی انتخاب کرده باشد. نکته مهم این است که بیمار جزئیات دقیق تشخیص بیماری خود یا درمان آن را در اختیار پزشک جدید قرار دهد. بیمار باید مطمئن باشد که اطلاعات زیر در دسترس او قرار دارد:

  • نسخه‌ای از گزارش (های) آسیب‌شناسی مربوط به تمام بیوپسی‌ها یا عمل‌های جراحی.
  • اگر جراحی شده باشد، نسخه‌ای از گزارش (های) جراح.
  • اگر در بیمارستان بستری شده باشد، نسخه‌ای از خلاصه ترخیص از بیمارستان که پزشکان باید هنگام مرخص شدن بیمار از بیمارستان تهیه نمایند.
  • اگر پرتودرمانی شده باشد، خلاصه‌ای از نوع و دوز پرتودرمانی و زمان و محل انجام پرتودرمانی.
  • اگر تحت‌درمان سیستمیک قرار گرفته باشد (هورمون‌درمانی، شیمی‌درمانی، یا هدف‌درمانی)، فهرستی از دارو‌ها، دوز دارو‌ها، و زمانی که دارو‌ها مصرف شدند.

تغییر در سبک زندگی که باید در طول درمان و پس از آن در نظر گرفته شود

بیمار نمی‌تواند‌ این واقعیت را تغییر دهد که دچار سرطان بوده است. آنچه که می‌تواند تغییر دهد نحوه گذراندن باقیمانده عمرش است، یعنی اینکه می‌تواند تصمیمات مناسبی اتخاذ کند و تا حد ممکن از نظر بدنی و احساسی سالم بماند. ممکن است ابتلا به سرطان و مقابله با درمان آن وقت‌گیر و از نظر احساسی بار سنگینی باشد، اما امکان دارد زمانی برای ارزیابی زندگی از دیدگاه‌هایی جدید هم باشد. شاید بیمار در ‌این فکر باشد که چگونه سلامتی خود را در دراز مدت بهبود بخشد. برخی از بیماران این فرآیند را حتی در طول درمان آغاز می‌کنند.

انتخاب گزینه‌های سالم‌تر

بیمار باید در نظر بگیرد پیش از اطلاع از مبتلا بودن به سرطان چگونه زندگی می‌کرد. ‌آیا کارهایی انجام می‌داد که احتمالاً باعث شده سلامتی او کاهش یابد؟ شاید بیش‌تر از میزان لازم غذا می‌خورد، یا سیگار می‌کشید، یا به اندازه کافی ورزش نمی‌کرد. از نظر احساسی، شاید احساسات خود را پنهان می‌کرد، یا شاید اجازه می‌داد وضعیت‌های تنش‌زا برای مدتی بسیار طولانی ادامه یابد.

اینک زمان آن نیست که بیمار احساس گناه کند یا خود را مقصر بداند. اما او می‌تواند از هم اکنون تغییراتی را در زندگی خود آغاز کند که برای باقی‌مانده عمر او اثرات مثبتی داشته باشد. از ‌این طریق، او نه تنها سرحال‌تر که سالم‌تر هم خواهد شد. ‌این بهترین زمان بهره‌‌برداری کردن از انگیزه‌ای است که به دلیل پشت سر گذاشتن یک تجربه تغییر دهنده زندگی، مانند سرطان، در او ‌ایجاد شده است.

بیمار می‌تواند کار ‌ایجاد تغییرات در زندگی خود را از چیز‌هایی شروع کند که بیشتر از همه باعث نگرانی او می‌شوند. در مورد تغییراتی که انجام دادن آنها برایش مشکل‌تر است، باید کمک بگیرد.

رژیم‌غذایی و تغذیه

ممکن است خوردن غذای مناسب برای همه یک چالش باشد، اما امکان دارد در طول درمان، و پس از آن، به‌صورت مشکل حادتری هم درآید. به‌عنوان مثال، امکان دارد درمان باعث تغییر در حس چشایی بیمار شود. ممکن است تهوع برای بیمار مسئله‌ساز باشد. شاید بیمار برای مدتی اشتهای خود را از دست بدهد و، بدون آنکه خودش بخواهد، وزنش کاهش یابد. از طرف دیگر، برخی از افراد دچار اضافه وزن می‌شوند، حتی آنکه غذای بیشتری بخورند، و امکان دارد ‌این امر هم باعث دلسردی و یأس آنها شود.

اگر در طول درمان وزن بیمار کاهش یابد یا دچار مشکلات چشایی شود، باید بیشترین تلاش خود را در غذا خوردن به عمل آورد و به یاد داشته باشد ‌این مشکلات معمولاً به مرور زمان کم‌تر می‌شوند. شاید بهتر باشد بیمار از گروه مراقبت بهداشتی بخواهد او را به یک متخصص تغذیه ارجاع دهند تا بیمار را راهنمایی کند چگونه با برخی از عوارض جانبی درمان مبارزه نماید. شاید بیمار متوجه شود خوردن غذای مختصر هر 2 تا 3 ساعت یکبار برای او مفید است، تا زمانی که حالش بهتر شود و بتواند به برنامه غذا خوردن نرمال‌تری برگردد.

یکی از بهترین کارهایی که بیمار می‌تواند پس از درمان انجام دهد ‌این است که خود را به درست غذا خوردن عادت دهد. بیمار از فواید درازمدت تعدادی تغییرات ساده، مانند افزایش تنوع غذاهایی که می‌خورد، متعجب خواهد شد. او باید سعی نماید روزی 5 پرس یا بیشتر سبزیجات و میوه مصرف کند، به‌جای آرد سفید ومواد قندی غذاهایی بخورد که با غلات سبوس نگرفته تهیه شده است، تلاش کند مصرف گوشت‌های پرچرب را محدود نماید، میزان مصرف گوشت‌های فرآوری شده مانند سوسیس، کالباس را کاهش دهد (و اگر می‌تواند اصلاً آنها را مصرف نکند)، و فراموش نکند که به نوعی فعالیت ورزش منظم احتیاج دارد. ترکیب رژیم‌غذایی صحیح و ورزش منظم به او کمک می‌کند وزن بدن مناسب را حفظ نماید و حس کند پر انرژی‌تر شده است.

وزن

در اکثر مطالعاتی که درباره زنان به عمل آمده است مشخص شده احتمال برگشت بیماری در زنانی که در زمان تشخیص بیماری اضافه وزن داشته یا چاق بودند، و احتمال مردن این زنان در اثر ابتلا به سرطان پستان، بیشتر است. در برخی از بررسی‌ها مشخص شده است احتمال برگشت سرطان پستان در زنانی که سابقه سرطان پستان داشته‌اند و بعد از تشخیص بیماری وزن بدنشان به میزان قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته است، و احتمال مردن آنها هم، بیشتر از زنانی است که وزن بدنشان کم‌تر افزایش یافته است. اما در تحقیقات اخیر دیگری که محققان انجام داده‌اند، افزایش وزن بدن تأثیری بر پیش‌آگهی بیماری نداشته است.

گرچه این مطالعات در مردان مبتلا به سرطان پستان انجام نشده است، باید از پیوند احتمالی بین وزن و نتیجه بیماری سرطان پستان آگاه بود. بیمار باید درباره وزن آرمانی بدن خود، و راه‌های دست یافتن به این وزن و حفظ آن، با پزشک خود صحبت کند. در برخی از موارد، اگر پزشک موافق باشد، شاید بیمار بتواند حتی در طول درمان یک برنامه کاهش مختصر وزن بدن را آغاز نماید.

استراحت، خستگی، کار، و ورزش

در بیمارانی که تحت درمان سرطان قرار دارند، خستگی یکی از علائم بسیار رایج است. ‌این خستگی معمولاً از نوع خستگی عادی نیست، بلکه یک خستگی مفرط است که با استراحت نمودن کاهش نمی‌یابد. در مورد برخی از بیماران، ‌این خستگی تا مدتی طولانی پس از خاتمه درمان باقی می‌ماند، و امکان دارد آنها را از پرداختن به فعالیت‌های ورزشی دلسرد کند.

اما ورزش در واقع می‌تواند در کاهش یافتن خستگی شخص بیمار مفید واقع شود. در مطالعاتی که به عمل آمده مشخص شده است بیمارانی که از برنامه ورزشی مناسب با نیاز‌های شخصی خود پیروی می‌کنند از نظر بدنی و احساسی سرحال‌تر هستند و بهتر می‌توانند با خستگی مقابله نمایند. همچنین، بررسی‌هایی اخیری که در مورد زنان انجام شده حاکی از آن است که در بیماران مبتلا به سرطان پستان که درمان شده و از نظر بدنی فعال هستند، نرخ یا میزان برگشت سرطان و میزان مرگ و میر کم‌تر از زنانی است که سرطان پستان آنها درمان شده اما فعالیت بدنی ندارند.

اگر در طول درمان بیمار بدحال است و باید در تخت خود بماند، طبیعی است که انتظار داشت تناسب‌اندام، استقامت و تحمل، و قدرت عضلانی او مقداری نزول کند. با استفاده از فیزیوتراپی می‌توان به این بیماران کمک کرد قدرت بدنی و دامنه حرکات عضلانی خود را حفظ نمایند، و از‌ این طریق به آنها کمک نمود با خستگی و احساس افسردگی که گاهی اوقات در اثر‌ این خستگی مفرط‌ایجاد می‌شود مبارزه نمایند.

برنامه فعالیت بدنی باید مناسب وضعیت شخص بیمار باشد. بیمار پیرتری که هرگز ورزش نکرده است نمی‌تواند به همان اندازه بیمار 20 ساله‌ای ورزش کند که هفته‌ای 3 بار تنیس بازی می‌کرد. اگر بیمار در چند سال گذشته ورزش نکرده اما هنوز تحرک دارد، شاید بهتر باشد به پیاده‌روی در مسافت‌های کوتاه بپردازد.

بیمار باید پیش از شروع برنامه‌های ورزشی خود با گروه مراقبت بهداشتی صحبت کند و از نظرات آنها درباره این برنامه‌ها مطلع شود. سپس باید یک همراه ورزشی پیدا کند تا فعالیت‌های ورزشی را به تنهایی انجام ندهد. اگر دوست یا عضو خانواده شخص بیمار به هنگام شروع برنامه ورزشی جدید با او باشند، می‌توانند آن حمایت بیشتری را از شخص بیمار به هنگامی به عمل آورند که شاید او انگیزه لازم برای ادامه فعالیت ورزشی را نداشته باشد.

اما اگر بیمار بسیار خسته باشد، مجبور خواهد بود بین فعالیت واستراحت موازنه‌ای برقرار سازد. اشکالی ندارد بیمار به هنگام خستگی استراحت نماید. انجام این کار برای کسانی که عادت دارند تمام روز کار کنند و از خانواده خود مراقبت نمایند واقعاً مشکل است.

امکان دارد ورزش سلامت فیزیکی و احساسی بیمار را بهبود بخشد.

  • ورزش سلامت قلبی عروقی (قب و گردش خون) بیمار را بهبود می‌بخشد.
  • عضلات شخص بیمار را تقویت می‌نماید.
  • خستگی را کاهش می‌دهد.
  • اضطراب و افسردگی را کم‌تر می‌کند.
  • کمک می‌کند بیمار در کل خوشحال تر باشد.

و می‌دانیم که در درازمدت ورزش در پیشگیری از برخی از سرطان‌ها نقش دارد. انجمن آمریکایی سرطان در رهنمود‌های خود درباره فعالیت بدنی برای پیشگیری از سرطان توصیه می‌کند افراد بالغ دست کم به مدت روزی 30 دقیقه در 5 روز یا روز‌های بیشتری در هفته به فعالیت ورزشی متوسط تا شدید بپردازند. فعالیت‌های متوسط فعالیت‌هایی هستند که در انجام آنها تقریباً به‌اندازه پیاده‌روی سریع انرژی مصرف می‌شود. در فعالیت‌های شدید از گروه‌های بزرگ‌تری از عضلات استفاده می‌شود و شخص مربوطه عرق می‌کند و تعداد ضربان قلب و میزان تنفس او به مقدار قابل ملاحظه‌ای افزایش می‌یابد.

اگر درمان دیگر مؤثر واقع نشود باید چه اقداماتی به عمل آورد؟

اگر با وجود انجام یک نوع درمان رشد سرطان ادامه یابد، یا اگر سرطان برگشت کند، در اغلب موارد می‌توان نوع دیگری از برنامه درمانی را امتحان کرد که شاید هنوز هم سرطان را معالجه نماید، یا دست کم تومور‌ها را به اندازه کافی کوچک کند تا به بیمار کمک شود مدت بیشتری زنده بماند و سرحال‌تر باشد. از طرف دیگر، اگر با وجود استفاده از چند نوع درمان متفاوت در مورد بیمارسرطان او معالجه نشده باشد، به مرور زمان سرطان معمولاً نسبت به هر نوع درمان مقاوم می‌شود. در ‌این زمان، سبک و سنگین کردن یا سنجیدن فواید محدود احتمالی درمانی جدید با نقاط ضعف احتمالی آن، از جمله ادامه مراجعات به پزشک و عوارض جانبی درمان، اهمیت دارد.

هر بیماری به شیوه خاص خود به این مسئله نگاه می‌کند. شاید برخی از بیماران بخواهند بر راحت بودن خود در طول زمان محدودی که از عمر آنها باقی مانده است تمرکز کنند.

احتمال دارد ‌این سخت‌ترین زمان در مبارزه بیمار با سرطان باشد، زمانی که از نظر پزشکی تمام کارهای ممکن انجام شده و دیگر درمان تأثیری ندارد. گرچه امکان دارد پزشک درمان جدیدی را پیشنهاد کند، بیمار باید ‌این نکته را در نظر گیرد که دریک مقطع زمانی خاص این احتمال وجود نخواهد داشت که با ادامه یافتن درمان او سالم‌تر شود یا پیش‌آگهی بیماری یا میزان بقای او تغییر یابد.

حتی اگر بیمار بخواهد تا زمانی که می‌تواند به مبارزه خود با سرطان ادامه دهد، با‌ این وجود باید احتمال سودمند بودن درمان بیشتر را در نظر بگیرد. در بسیاری از موارد، پزشک می‌تواند میزان یا نرخ پاسخ دادن درمانی که بیمار به فکر استفاده نمودن از آن است را برآورد نماید. به‌عنوان مثال، برخی از بیماران وسوسه می‌شوند تحت شیمی‌درمانی یا پرتودرمانی بیشتری قرار بگیرند، حتی هنگامی‌که پزشک آنها می‌گوید که احتمال سودمند واقع شدن این درمان‌ها از 1٪ کم‌تر است. در‌ این وضعیت، بیمار باید درباره دلایل انتخاب این برنامه درمانی فکر کند و ‌این دلایل را درک نماید.

هر تصمیمی هم که بیمار اتخاذ نماید، نکته مهم این است که او تا حد ممکن راحت باشد. بیمار باید حتماً بخواهد علائمی مانند درد که در او بروز می‌کند را درمان کنند. ‌این نوع درمان را درمان « تسکینی » می‌نامند.

با انجام درمان تسکینی، به تخفیف یافتن این علائم در بیمار کمک می‌شود، اما انتظار نمی‌رود که با‌ این درمان بتوان بیماری را معالجه نمود؛ هدف عمده از انجام درمان تسکینی بهبود کیفیت زندگی شخص بیمار است. گاهی اوقات، درمان‌هایی که برای کنترل علائم در بیمار صورت می‌گیرد شبیه درمان‌هایی است که به منظور درمان سرطان به عمل می‌آمد. به‌عنوان مثال، ممکن است برای تسکین درد ناشی از متاستاز استخوانی از پرتودرمانی استفاده شود. یا امکان دارد از شیمی‌درمانی برای کوچک کردن تومور و جلوگیری از انسداد روده توسط آن استفاده نمایند. اما‌ این درمانی نیست که در تلاش برای معالجه سرطان به‌کار گرفته می‌شود

امکان دارد، در مقطعی زمانی، استفاده ازhospice Care (مراقبت از بیماران مراحل انتهایی) برای بیمار مفید باشد. در اکثر موارد، ‌این درمان در منزل شخص بیمار صورت می‌گیرد. ممکن است سرطان باعث ایجاد علائم یا مشکلاتی شود که باید به آنها رسیدگی نمود، و در مراقبت از بیماران مراحل انتهایی بر راحت بودن بیمار تأکید می‌شود. بیمار باید بداند برخوردار شدن از مراقبت از بیماران مراحل انتهایی به این معنی نیست که او نمی‌تواند از درمان مشکلاتی که سرطان ایجاد نموده است یا از درمان دیگر بیماری‌ها برخوردار شود، بلکه صرفاً به این معنی است که در مراقبتی که از او به عمل می‌آید بر‌این نکته تأکید می‌شود که بیمار، در ‌این مرحله دشوار از بیماری سرطان خود، تا حد ممکن از زندگی خود لذت ببرد و سر حال باشد.

بیمار باید ‌این نکته را هم به خاطر داشته باشد که باید امیدوار بماند. شاید امید بیمار به بهبود یافتن به اندازه گذشته زیاد نباشد، اما بیمار هنوز هم این امید را دارد که اوقات خوشی را با خانواده و دوستان سپری کند، اوقاتی که سرشار از شادی بوده و با معنا است. ‌این وقفه در درمان سرطان، به نوعی، فرصتی برای بیمار است تا بار دیگر بر مهمترین چیز‌های زندگی خود تأکید نماید. ‌این زمانی است که بیمار کارهایی را انجام دهد که همواره خواهان انجام آنها بود و زمانی است که دست از انجام کارهایی بردارد که دیگر نمی‌خواهد آنها را انجام دهد.

تازه‌های تحقیقات و درمان سرطان پستان در مردان

در بسیاری از مراکز پزشکی سراسر جهان تحقیقات درباره علل، پیش‌گیری، و درمان سرطان پستان در دست انجام است.

علل ایجاد سرطان پستان و پیشگیری از آن

در مطالعاتی که به عمل می‌آید، همچنان عوامل مرتبط با سبک زندگی و عاداتی مشخص می‌شوند که خطر‌ ایجاد سرطان پستان را تغییر می‌دهند. در مطالعات در دست انجام، تأثیرات ورزش، کاهش یا افزایش وزن، و رژیم‌غذایی بر خطر سرطان بررسی می‌شود.

مطالعات در زمینه بهترین استفاده از تست ژنتیکی در مورد جهش‌های BRCA1 وBRCA2 با سرعت زیاد ادامه دارد. در برخی از مطالعات مشخص شده است احتمال دارد ‌ایجاد برخی دیگر از سرطان‌ها، از جمله سرطان پروستات، سرطان معده، سرطان لوزالمعده، و ملانوم، در مردانی افزایش یابد که در آنها ‌این جهش‌های ژنی وجود دارد. در مطالعات آتی، خطرات این سرطان‌ها مشخص‌تر می‌شود.

ژن‌های دیگری هم شناسایی می‌شوند که در ‌ایجاد خطر سرطان پستان نقش دارند. ‌اینک که توالی ژنوم انسان مشخص شده است، ‌این شناسایی با سرعت بیشتری صورت خواهد گرفت.

در سال‌های اخیر، محققان به علل بالقوه مرتبط با محیط زیست در ‌ایجاد سرطان پستان نیز توجه داشته‌اند. گرچه مقدار زیادی از علم مربوط به این موضوع هنوز در اولین مراحل خود می‌باشد، در ‌این زمینه تحقیقات به‌طور فعالانه صورت می‌گیرد.

تست‌های جدید آزمایشگاهی

مطالعات بیان ژن

یکی از مشکلات مربوط به مراحل اولیه سرطان پستان این است که پزشکان نمی‌توانند همواره به‌طور دقیق پیش‌بینی کنند در چه کسانی خطر برگشت سرطان پس از درمان آن بیشتر می‌باشد. به‌این دلیل است که تقریباً در مورد تمام بیماران، به غیر از آنهایی که تومور‌هایشان کوچک است، پس از عمل جراحی از نوعی درمان کمکی استفاده می‌شود. محققان، در تلاش برای بهتر پیدا یا سوا کردن بیمارانی که به درمان کمکی احتیاج دارند، جنبه‌های متعددی از سرطان‌های پستان را بررسی نموده‌اند.

در سال‌های اخیر، دانشمندان توانسته‌اند الگوهای خاصی از ژن‌ها و مواردی از سرطان پستان مهاجم‌تر زنان را، یعنی سرطان‌های پستانی که معمولاً برگشت می‌کنند و به مکان‌های دور دست بدن گسترش می‌یابند، به هم ربط دهند. برخی از تست‌های آزمایشگاهی مبتنی بر ‌این یافته‌ها، مانند تست‌های Oncotye DX و Mammaprint، هم اکنون در دسترس هستند، گرچه پزشکان هنوز هم تلاش می‌کنند بهترین راه استفاده از آنها را پیدا کنند. هنوز روشن نیست این تست‌ها احتمالاً تا چه اندازه در مردان مفید خواهند بود.

ست‌های مربوط به وضعیت HER2

تعیین وضعیت HER2 سرطان پستان اهمیت دارد، هم برای آنکه تا حدی از میزان تهاجمی بودن احتمالی سرطان مطلع شوند و هم برای پی بردن به‌این نکته که آیا می‌توان برای درمان بیماری از دارو‌های مخصوصی استفاده نمود که HER2 را هدف می‌گیرند.

در حال حاضر، از دو نوع تست، یعنی ایمنی شیمیایی بافتی (ترکیب بیوشیمی و بافت‌شناسی در بررسی ترکیب شیمیایی سلول‌ها و بافت‌های دستگاه ایمنی (IHC یا Immunohistochemistry) و هیبریداسیون در جای فلوئورسان (FISH یا Fluorescence In Situ Hybridization)، برای تعیین وضعیت HER2 استفاده می‌شود. معمولاً تصور می‌شود تست FISH دقیق‌تر باشد، اما برای انجام این تست به تجهیزات خاصی هم احتیاج می‌باشد، و امکان دارد ‌این امرباعث پر هزینه‌تر بودن آن شود.

نوع جدیدی از تست، به نام هیبریداسیون درجای تولید کننده رنگ یا رنگدانه (CISH یا Chromogenic In Situ Hybridization) به نحوی مشابه با FISH عمل می‌کند، یعنی اینکه برای شمارش تعداد ژن‌های HER2 موجود در سلول‌های سرطانی پستان از پروب‌های (Probe یا اسباب استوانه‌ای بلندی که برای جستجوی زخم‌ها یا حفرات و مجاری طبیعی بدن به‌کار می‌رود) کوچک DNA استفاده می‌شود. اما در‌ این تست به جستجوی تغییرات در رنگ می‌پردازند (و برای یافتن تغییرات در فلوئورسان جستجویی صورت نمی‌گیرد) و به میکروسکوپ مخصوص احتیاج نمی‌باشد، و در نتیجه این تست ارزان تر است. و برخلاف تست‌های دیگر، می‌توان آن را روی نمونه‌های بافتی انجام داد که در آزمایشگاه ذخیره شده است.

برخی از مطالعات به عمل آمده حاکی از آن است که شاید با استفاده از یک تست جدید دیگر، که در آن مقدار پروتئین HER2 موجود در سلول‌های سرطانی به‌طور دقیق‌تر از تست‌های جاری اندازه گرفته می‌شود، بهتر بتوان سرطان‌هایی را شناسایی نمود که احتمال دارد به دارو‌هایی که HER2 را هدف می‌گیرند، مانند تراستوزوماب (هرسپتین)، پاسخ بدهد.

سلول‌های توموری در گردش (Circulating Tumor Cells)

محققان دریافته‌اند که امکان دارد در بسیاری از موارد سرطان پستان سلول‌ها از تومور جدا شده و وارد خون شوند. ‌این سلول‌های توموری در گردش را می‌توان با تست‌های حساس آزمایشگاهی ردیابی نمود. ‌این تست‌ها هنوز برای استفاده عمومی در دسترس نمی‌باشند، اما ممکن است در نهایت در پی بردن به اینکه آیا درمان (مانند شیمی‌درمانی) موفق عمل می‌کند، یا در ردیابی برگشت سرطان پس از درمان، مفید واقع شوند.

درمان

پرتودرمانی

در مورد مردانی که پس از جراحی پستان به پرتودرمانی احتیاج دارند، ممکن است شیوه‌های (تکنیک‌های) جدیدتر به اندازه شیوه‌های استاندارد مؤثر بوده و در عین‌حال استفاده از آنها راحت‌تر باشد (در مقایسه با پرتودرمانی استاندارد روزانه که کامل شدن آن چند هفته طول می‌کشد).

پرتودرمانی به روش کم منقسم (Hypofractionated Radiation): پزشکان سرگرم مقایسه کاربرد دوزهای بالاتر روزانه در طی تعداد معدودی از روز‌ها با برنامه زمان‌بندی شده استاندارد پرتودرمانی می‌باشند. در مطالعاتی که در مورد زنان به عمل آمده مشخص شده است که ظاهراً پرتودرمانی در طی 3 هفته تقریباً به اندازه دوره درمان 5 هفته‌ای مؤثر باشد، اما هنوز روشن نیست که آیا دوره درمانی کوتاه‌تر در درازمدت به‌اندازه دوره زمانی استاندارد موفق است. در مطالعات دیگر، کاربرد دوز‌های حتی بالاتر در دوره زمانی حتی کوتاه‌تر، مانند دوره یک هفته‌ای، بررسی می‌شود.

شیمی‌درمانی

چون درمان سرطان پستان پیشرفته در اغلب موارد دشوار می‌باشد، محققان سرگرم بررسی دارو‌های جدیدتری هستند.

دارویی تهیه شده است که سرطان‌هایی را هدف می‌گیرد که به‌دلیل حضور جهش‌های BRCA در بدن‌ ایجاد می‌شوند. نام این دارو اولاپاریب (Olaparib) است و ‌این دارو در درمان سرطان‌های پستان، تخمدان، و پروستاتی که گسترش یافته و نسبت به درمان‌های دیگر مقاوم بودند موفق عمل می‌کرد. مطالعاتی بیشتری در دست انجام است تا مشخص شود که آیا ‌این دارو می‌تواند برای بیمارانی که فاقد جهش BRCA هستند مفید واقع شود.

هدف‌درمانی

هدف‌درمانی‌ها گروهی از دارو‌های جدیدتری هستند که به‌طور انتخابی از تغییرات ژنی در سلول‌هایی که باعث ایجاد سرطان می‌شوند بهره‌برداری می‌کنند.

داروهایی که HER2 را هدف می‌گیرند: تراستوزوماب (هرسپتین) یک پادتن مونوکلونال است (نسخه‌ای مصنوعی یا ساخت بشر از یک پروتئین خاص دستگاه‌ ایمنی بدن) که از آن برای درمان سرطان پستان استفاده می‌شود. عملکرد‌این دارو پیشگیری از پیشبرد رشد بیش از حد سلول‌های سرطان پستان توسط پروتئین HER2 می‌باشد، و همچنین ممکن است به‌دستگاه ایمنی در مبارزه با سرطان کمک کند.

لاپاتینیب (تای کرب) یک داروی هدف‌درمانی است که از مولکول کوچکی ساخته شده و به‌صورت قرص مصرف می‌شود. ‌این دارو توسط FDA برای استفاده بر علیه سرطان‌های پستان پیشرفته HER2 مثبتی تأیید شد که با وجود مصرف تراستوزوماب به رشد خود ادامه می‌دهند. در مطالعات جدیدتر، کاربرد‌ این دارو به‌جای تراستوزوماب برای درمان مراحل اولیه سرطان پستان در دست بررسی است.

دارو‌های دیگری که پروتئین HER2 را هدف می‌گیرند در آزمایشات بالینی در دست بررسی می‌باشند.

داروهای ضد رگ‌زایی (Anti-Angiogenesis Drugs)

برای رشد سرطان، رگ‌های جدیدی باید تولید شود تا سلول‌های سرطانی را تغذیه نماید. ‌این فرآیند را رگ‌زایی (Angiogenesis ) می‌نامند. با بررسی رگ‌زایی در نمونه‌های سرطان پستان، به پیش‌بینی پیش آگهی بیماری کمک می‌شود. در برخی از مطالعات به عمل آمده مشخص شده است احتمال مهاجم‌تر بودن سرطان‌های پستانی بیشتر است که توسط تعداد زیادی رگ‌های خونی کوچک جدید احاطه شده‌اند. برای تأیید این امر، لازم است تحقیقات بیشتری انجام شود

بواسیزوماب (آواستین) دارویی ضد رگ‌زایی است و در مواردی که از آن به‌صورت ترکیب با داروی شیمی‌درمانی پاکلیتاکسل (تاکسوتر) در بیماران مبتلا به سرطان متاستازی پستان استفاده کرده‌اند نتایج نوید بخشی به‌دست آمده است.

دارو‌های جدید دیگری در دست تهیه است که شاید در پیشگیری از تشکیل رگ‌های خونی جدید مفید واقع شوند. در حال حاضر، تعدادی از‌ این دارو‌ها در آزمایشات بالینی تست می‌شوند.

دارو‌هایی که EGFR را هدف می‌گیرند: گیرنده فاکتور رشد اپیدرمی ‌(EGFR)، پروتئین دیگری است که به مقدار زیاد روی سطح برخی از سلول‌های سرطانی وجود دارد. هم اکنون، از تعدادی از دارو‌هایی که EGFR (Epidermal Growth Factor Receptor) را هدف می‌گیرند، مانند ستوکسی ماب یا Cetuximab (اربیتوکس یا Erbitux) و ارلوتینیب یا Erlotinib (تارسوا یا Tarceva)، برای درمان انواع دیگری از سرطان استفاده می‌شود، در حالی که دیگر دارو‌های ضد EGFR هنوز داروهایی آزمایشی به حساب می‌آیند. در حال حاضر، مطالعاتی صورت می‌گیرد تا مشخص شود که‌ایا امکان دارد ‌این دارو‌ها بر علیه برخی از انواع سرطان پستان مؤثر باشند.

دیگر هدف‌درمانی‌ها: در سال‌های اخیر، تعداد زیادی از هدف‌های بالقوه دیگر برای دارو‌های جدید سرطان پستان شناسایی شده‌اند. ‌اینک دارو‌هایی که براساس این هدف‌ها تهیه شده‌اند را بررسی می‌نمایند، گرچه اکثر آنها هنوز در مراحل اولیه آزمایشات بالینی می‌باشند.

دنوسوماب (Denosumab)

هنگامی‌که سرطان به استخوان‌ها گسترش می‌یابد، باعث افزایش سطح موجود ماده‌ای به نام RANKL می‌شود. حضور سطوح بالاتر ‌این ماده، سلول‌هایی به نام استئوکلاست (یاخته‌های استخوان‌خوار) را تحریک می‌کند تا استخوان‌ها را از بین ببرند. داروی جدیدتری به نام دنوسوماب، RANKL را مهار می‌نماید (بر علیه RANKL عمل می‌کند) و می‌تواند در حفاظت از استخوان‌ها مفید واقع شود. در مطالعات اولیه‌ای که انجام شده است، به نظر می‌آید ‌این دارو حتی پس از متوقف شدن فعالیت بیس فسفانات‌ها هم مفید باشد. مطالعات بیشتری در ‌این باره انجام می‌شود.


نــــــظرات
  • بدون نام
  • ۱۰ فروردین ۱۳۹۴
    سلام.به نظرمن که خیلی خوبه .متشکراز راهنمایی تون.وتشکرمیکنم ازکسی یا کسانی که درتهیه این مطالب زحمت بسیارکشیدن. خیلی ممنون!‏ مرسی!‏
ارســال نـظر
کاربر گرامی برای طرح سوالات پزشکی به بخش مشاوره سلامت مراجعه نمایید تا سوال شما توسط متخصصین موسسه پاسخ داده شود. به سوالاتی که در این بخش ارسال میشوند ترتیب اثر داده نمیشود.

نام (اختیاری)
پست الکترونیک(اختیاری)
آدرس وبسایت یا وبلاگ (اختیاری)
نظرشمــا
همزمان با تأیید انتشار نظر من، به من اطلاع داده شود.
اظهارنظرهای جدید به این مطلب،به ایمیل من ارسال گردد
* لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید *
لطفا حاصل عبارت را در محل زیر وارد نمایید:
= 6 + 8

مقالات سرطان پستان در مردان
 

مشاوره سلامت

عضو خبرنامه شوید



مطالب ارائه شده در پايگاه اينترنتي موسسه تحقیقات، درمان و آموزش سرطان صرفا جهت اطلاع رساني و افزايش آگاهي عمومي تهيه شده و جايگزين توصيه ها و دستورات پزشكي فردي نبوده، لازم است در هر مورد با پزشك معالج مشورت شود
صفحه اصلی درباره ما نقشه سایت حفظ حریم شخصی ارتباط با ما پست الکترونیکی اعضاء