Template fotr cancer articles
سرطان ثانویه ناشی از درمان سرطان
پیشرفتهایی که امروزه در پرتودرمانی و شیمیدرمانی صورت گرفته، شانس زنده ماندن افراد مبتلا به سرطان را افزایش داده است. با توجه به اینکه بیماران مبتلا قادر شدهاند به مدت طولانی زندگی کنند در نتیجه، فرصتی فراهم شده تا عوارض طولانیمدت درمان سرطان را مورد مطالعه قرار دهند. از بین تمامی عوارض احتمالی درمان سرطان، ایجاد یک سرطان ثانویه بسیار جدی و خطرناک هست. این امکان هست که افراد در طول عمر خویش به بیش از یک سرطان مبتلا شوند. واقعیت این است که سرطان یک بیماری شایعی است، ولی ایت امر در مورد سرطان ثانویه به درمان یک سرطان دیگر صادق نیست. بهعنوان مثال تغییرات یک ژن ارثی در خانمها قادر است که فرد را مستعد ابتلا به سرطان پستان و تخمدان نماید. همچنین تماس داشتن با مواد سرطانزا مثل تنباکو فرد را مستعد ابتلا به سرطانهای مختلفی چون سرطان ریه، حنجره، حلق و دهان میکند.
درمانهای در ارتباط با سرطانهای ثانویه
پرتودرمانی
پرتودرمانی بهعنوان یکی از عوامل بالقوه در ایجاد سرطان برای سالها شناخته میشد. در واقع بیشتر آن چیزهایی که ما از پرتودرمانی میدانیم از مطالعه بر روی بازماندههای انفجار بمب اتمی در ژاپن، افرادی که بهخاطر شغلشان در معرض هستند و افرادی که برای بیماری سرطان یا بیماریهای دیگر تحت پرتودرمانی قرار میگیرند، میباشد.
لوسمی حاد میلوژن )َAML)، لوسمی مزمن میلوژن (CML) و لوسمی حاد لنفوبلاستیک (ALL) از بیماریهایی میباشند که با تماس قبلی با تشعشعات در ارتباط میباشد. احتمال ابتلا به لوسمی بعد از پرتودرمانی به عواملی از این جمله بستگی دارد: اینکه مغز استخوان چند بار در معرض تشعشعات قرار گرفته است، یا مقدار تشعشعات وارد شده به مغزاستخوان فعال چقدر بوده، و دفعات پرتودرمانی چند بار بوده است. در این میان بهنظر نمیرسد که سن فرد یک عامل خطر برای ایجاد سرطان باشد. در بیشتر موارد سرطان بعد از چند سال-معمولاً 5 تا 9 سال بعد از تماس- ایجاد میشوند و سپس بهتدریج احتمال آن کاهش مییابد.
در مقایسه با سرطانهای دیگر که اکثراً به صورت جامد میباشند، مدت زمان طولانیتری طول میکشد تا ایجاد شود. بیشتر این سرطانها تا 10 سال بعد از پرتودرمانی دیده نمیشود. و حتی برخی از آنها تا 15سال بعد از درمان تشخیص داده میشود. احتمال ایجاد سرطان جامد بعد از پرتودرمانی به مقدار تشعشع، ناحیه تحت درمان و سن بیمار در هنگامیکه پرتودرمانی میشده است بستگی دارد. بهطور عموم، احتمال بروز سرطان جامد بعد از پرتودرمانی با افزایش تعداد تابش پرتوها افزایش مییابد. ناحیه تحت درمان نیز بسیار مهم است، زیرا این سرطانها تمایل دارند بیشتر در نزدیکی ناحیه تحت تابش ایجاد شوند. برخی ارگانهای خاص، نظیر پستان و تیروئید نسبت به قسمتهای دیگر بدن بیشتر تمایل دارند که سرطانی شوند. سن در هنگام پرتودرمانی نیز عامل مؤثری هست. بهعنوان مثال احتمال بروز سرطان پستان بعد از پرتودرمانی در صورتیکه درمان در سنین پایینتر انجام شده باشد بیشتر از زمانی است که فرد سن بالاتری داشته است. در کودکانی که در معرض تشعشعات قرار گرفتهاند بالاترین احتمال را دارد که دچار سرطان ثانویه گردند. با افزایش سن احتمال بروز سرطان به تدریج کاهش مییابد. تا اینکه در خانمهای بالای 40 سال احتمال آن خیلی کم و نزدیک به صفر میرسد. سن هنگام پرتودرمانی در ایجاد تومورهای جامد در جاهای دیگر بدن نیز همان تأثیر را دارد. از این نوع تومورها میتوان سرطان ریه، تیروئید، استخوان، معده و دستگاه گوارش را نام برد. عوامل دیگری نیز وجود دارد که احتمال بروز سرطان ثانویه را بالا میبرد؛ بهعنوان مثال، سیگار که احتمال بروز سرطان ریه را بالاتر میبرد. یائسگی زودرس میتواند احتمال بروز سرطان پستان در ارتباط با تشعشعات را پایینتر آورد. برای برخی سرطانها در صورت انجام شیمیدرمانی به همراه پرتودرمانی، احتمال بروز سرطان ثانویه بالاتر میرود. احتمالاً در آینده تحقیقات بیشتری در مورد تداخل ژنتیک و پرتودرمانی و ارتباط بین پرتودرمانی و دیگر عوامل سرطانزا انجام شود.
شیمیدرمانی
سرطانی که بیشتر با شیمیدرمانی بهعنوان عامل مسبب در ارتباط است نوعی از لوسمی به نام لوسمی حاد میلوژن (AML) میباشد. لوسمی لنفوسیتیک حاد (ALL) نیز یک سرطان ثانویه به شیمیدرمانی محسوب میشود و ممکن است 5 تا10 درصد لوسمی حاد ایجاد شده بهوسیله شیمیدرمانی را تشکیل دهد. شیمیدرمانی نسبت به پرتودرمانی در ایجاد لوسمی خطر بیشتری دارد. مطالعاتی که بر روی بیماران سالهای بین 1870 تا 1980 انجام شد نشان داد که احتمال ایجاد AML بعد از نوع خاصی از داروهای شیمیدرمانی که به عوامل الکیلهکننده موسوم هستند، بیشتر میشود. این نوع از داروها در درمان سرطانهایی چون؛ بیماری هوچکین، لنفوم غیرهوچکینی، تخمدان، ریه و پستان بهکار میرود.
عوامل الکیلهکننده که معمولاً باعث لوسمی میشوند شامل:
- مکلورتامین
- کلرامبوسیل
- سیکلوفسفامید
- ملفالان
- سموستین
- لوموستین
- کارموستین
- پردنیموستین
- بوسولفان
- دهیدروکسیبوسولفان
خطر ایجاد بیماری با مقدار داروی بالا، مدت درمان طولانی، شدت بالای تجویز دارو (به این معنی که داروی زیادی در مدت کمی از زمان به بیمار داده شود). تحقیقات نشان داده است که خطر بروز لوسمی بعد از دو سال شروع و در 5 تا 6 سال بعد از درمان با عوامل الکیلهکننده به حداکثر میرسد و سپس بهتدریج رو به کاهش میگذارد. لوسمی بعد از درمان با عوامل الکیلهکننده، خیلی سخت به درمان جواب میدهد و غالباً نتیجهاش مطلوب نیست.
داروی شیمیدرمانی سیسپلاتین یک عامل آلکیلهکننده نیست، ولی زمانیکه میخواهد سلولهای سرطانی را از بین ببرد به همان روش عمل میکند. سیسپلاتین نیز بهنظر میرسد باعث افزایش بروز لوسمی میشود. این نوع از سرطان بسیار مشکل به درمان جواب میدهد و پیشآگهی مطلوبی ندارد. اما احتمال بروز سرطان در سیسپلاتین کمتر است. سیسپلاتین در درمان سرطانهای بسیاری همچون ریه، بیضهها و تخمدان بهکار میرود. هرچه مقدار دارو بالا میرود احتمال بروز سرطان نیز بالا میرود. و اگر همراه با دارو بیمار تحت پرتودرمانی نیز قرار بگیرد خطر بروز سرطان بیشتر میشود.
در سالهای اخیر دیده شده است که داروهای موسوم به داروهای مهارکنندههای توپوایزومرازII نیز قادرند باعث ایجاد لوسمی مخصوصاً AML گردند. داروهای موجود در این کلاس شامل؛ اتوپوسید، تنیپوسید، میتوکسانترون میباشد. این داروها نسبت به داروهای الکیلهکننده سریعتر باعث ایجاد لوسمی میشوند. بیشتر موارد در عرض 2 تا 3 سال از درمان دیده میشود. اتوپوسید در درمان بیماران مبتلا به سرطان ریه از نوع سلولهای کوچک، بیضهها و ALL استفاده شده و با افزایش خطر در بروزAML در ارتباط میباشد. درمان ALL کودکی با تنیپوسید نیز احتمال بروز AML را افزایش میدهد. میتوکسانترون که قبلاً برای درمان سرطان پستان و لنفوما استفاده میشد نیز میتواند سبب ایجاد لوسمی حاد گردد. لوسمی ناشی از این داروها از لوسمی که بهخاطر عوامل الکیلهکننده ایجاد میشود متفاوت عمل میکند. بدین معنی که نسبت به آنها بهتر درمان میشود و نتیجه بهتری در بردارد.
به تازگی، دانشمندان گروهی از داروها را مطرح کردهاند که به کلاس انتراسیکلینها معروف است و ممکن است باعث AML گردد. از این داروها میتوان به دوکسوروبیسین، دانوروبیسین، و اپیروبیسین اشاره کرد. این داروها نیز مهارکننده توپوایزومراز II بوده ولی با احتمال کمتری نسبت به داروهایی مثل اتوپوسید، تنیپوسید ومیتوکسانترون باعث لوسمی میشوند.
سرطانهایی که باعث رشد و ایجاد سرطانهای ثانویه میشود.
مهم نیست که چه نوع از سرطان درمان میشود. درمانهایی مثل پرتودرمانی یا شیمیدرمانی در طولانیمدت میتوانند منجر به ایجاد سرطان ثانویه گردند. با توجه به مدت زمان طولانی برای رشد سرطان ثانویه به درمان، در افرادی که مدت زمان طولانی بعد از درمان زنده ماندهاند، مطالعات بهتری را میتوان انجام داد. بعد از درمان سرطان اولیه برای ایجاد سرطان ثانویه نیاز به گذشت یک مدت زمانی است. سرطانهایی که در این بخش بحث میشود برخی از آنها سرطانهای اولیه میباشند که درمان آنها منجر به بقای طولانی در فرد میشود.
بیماری هوچکین
کسانی که از بیماری هوچکین بهبود یافتهاند در معرض این هستند که بیش از سه برابر جمعیت عمومی دچار سرطان ثانویه گردند. بهطور کلی احتمال بروز سرطان ثانویه در 20 سال اول بعد از درمان بیش از 20% میباشد. یک افزایش خطر در ایجاد لوسمی حاد در بیماران مبتلا به بیماری هوچکین که تحت شیمیدرمانی بهخصوص با داروهای الکیلهکننده قرار گرفتهاند دیده میشود. که میتوان ترکیب دارویی MOPP (مکلرتامین، وینکریستین، پردنیزون، و پروکاربازین) را مثال زد. لوسمی در افرادی که تحت درمان با رژیمABVD (آدریامایسین، بلئومایسن، وینبلاستین و داکاربازین) هستند زیاد دیده میشود. درمان بیماری هوچکین با پرتودرمانی باعث افزایش اندکی در بروز لوسمی میشود، در حالیکه اگر پرتودرمانی همراه با رژیمMOPP باشد خطر بروز سرطان بیشتر میشود. احتمال ایجاد لوسمی در بیماری هوچکین به سن بیمار نیز بستگی دارد. که بیشترین خطر در بیمارانی است که دارای سن بالای 40 سال میباشد. احتمال بروز سرطان به نظر میرسد با افزایش در مقدار شیمیدرمانی زیادتر شود. احتمال لنفوم غیرهوچکینی نیز در بازماندههای بیماری هوچکین بیشتر است. با توجه به اینکه احتمال خطر با تغییر در رژیم درمانی فرقی نمیکند، دانشمندان معتقدند که لنفوم غیرهوچکینی به دنبال بیماری هوچکین به دلیل درمان بیماری نیست.
پرتودرمانی برای بیماری هوچکین به ایجاد و گسترش تومورهای جامد ارتباط داده شده است. الاترین خطر در نواحی است که در مسیر تشعشعات قرار میگیرند. شایعترین سرطان ثانویه ایجاد شده در زنان درمان شده برای بیماری هوچکین، سرطان پستان میباشد. بیشترین خطر مربوط به آنهایی هست که قبلاً تحت تابش اشعه در مرکز قفسه سینه به نام مدیاستن قرار گرفته بودند. (مدیاستن ناحیهای است بین ریه ها و جایی است که قلب و عروق مربوطه، نای، مری، تیموس و تعدادی عقدههای لنفاوی در آن قرار گرفته است). در اوایل درمان بسیاری از بیماران مبتلا به بیماری هوچکین بهعنوان بخشی از پرتوتابی فیلد منتل، تحت پرتودرمانی به ناحیه مدیاستینوم قرار میگیرند. با این حال برخی از بیماران به دلیل پرتودرمانی و شیمیدرمانی با عوامل الکیلهکننده بهطور زودرس دچار یائسگی میشوند. و در خانمهایی که بهخاطر درمان هوچکین، قبل از 40 سالگی وارد یائسگی میشوند، احتمال بروز سرطان پستان رو به کاهش میگذارد.
شانس بروز سرطان ریه نیز در بیماران مبتلا به هوچکین بالا میباشد. این احتمال بالا به دلیل پرتودرمانی به ناحیه قفسه سینه به همان صورتیکه شیمیدرمانی با عوامل الکیلهکننده این احتمال را میبرد. بیمارانی که بهطور همزمان پرتودرمانی و شیمیدرمانی میشوند این احتمال حتی بالاتر رود. از عوامل بالابرنده دیگر میتوان به سیگار اشاره کرد.و اگر بیمار قبل از پرتودرمانی سیگاری باشد این احتمال بالاست، ولی اگر بعد از پرتودرمانی نیز به سیگار کشیدن خود ادامه دهد، خطر ایجاد سرطان ریه افزایش خواهد یافت.
سرطان دیگر مربوط به تیروئید است، که بعد از پرتودرمانی به ناحیه گردن در هنگام درمان بیماری هوچکین، ممکن است در بدن ایجاد شود. از سرطانهای دیگر نیز میتوان به سرطانهای دستگاه گوارش و معده اشاره کرد.
با گذشت زمان درمان بیماری هوچکین تغییرات بسیاری کرده است، شیمیدرمانی با عوامل الکیله کننده کمتر شده و در صورت نیاز به پرتودرمانی، آن را با دوزهای پایینتر استفاده میکنند. این تغییرات احتمال ابتلا به سرطان ثانویه را کمتر کرده است ولی برای تأثیر طولانیمدت آن هنوز نیاز به مطالعات بیشتری میباشد.
مراقبتهای بعد از درمان
از آنجایی که احتمال ایجاد سرطان ثانویه بعد از بیماری هوچکین بالا میباشد، نیاز هست تا بیمارانی که از این بیماری بهبود یافتهاند تحت مراقبتهای بعدی نیز قرار بگیرند. پزشکان شما باید مراقب این باشند که تومورهای جامد، لوسمیها، لنفوم غیرهوچکین و همچنین عود بیماری هوچکین به تدریج در بدن شکل نگیرد. همه بیماران باید در جهت کاستن از عوامل خطر برای سرطان ریه ترغیب شوند. خانمهایی که تحت پرتودرمانی به ناحیه قفسه سینه (مثل پرتودرمانی فیلد منتل) قرار میگیرند باید هرچه زودتر غربالگریهای سرطان پستان را آغاز کنند، بهخصوص اگر درمان آنها قبل از 35 سالگی آغاز شده باشد. البته در این مورد یک راهنمای استانداردی وجود ندارد ولی دانشمندان توصیه میکنند بیمارانی که این نوع از پرتودرمانی برای آنها انجام میشود باید 5 تا 8 سال بعد از پایان درمان بیماری هوچکین غربالگری را آغاز نمایند. این غربالگری بایستی شامل آزمایشهای منظم پستان و ماموگرافی باشد. همچنین انجام MRI پستان میتواند مفید باشد. بیمارانی که پرتوتابی به ناحیه شکم داشتهاند باید از نظر هرگونه مشکل شکمی توجه داشته و آنرا بلافاصله به پزشکشان اطلاع دهند. مشکلاتی نظیر کاهش وزنی که بهخاطر رژیم گرفتن خود فرد نباشد، اسهال مداوم، و مشکلات دیگر شکمی میتواند ناشی از مشکلات جدی باشد.
لنفوم غیرهوچکین
کسانی که از لنفوم غیرهوچکین (NHL) بهبود یافتهاند در معرض این خطر هستند که دچار سرطان ثانویه گردند. اما با میزان کمتر نسبت به بیماری هوچکین. بهطور کلی بازماندههای از لنفوم غیرهوچکین (NHL)15% بیشتر از جمعیت عادی دچار سرطان جدید میشوند. بعد از درمان NHL بیماران معمولاً مستعد سرطانهایی نظیر ملانوم بدخیم، سرطان ریه، وسرطان کلیه میشوند. بازماندههای از NHL از نظر چندین سرطان دیگر نیز نظیر سارکوم کاپوسی، سرطانهایی در ناحیه سر و گردن (شامل زبان، کف دهان، حلق و حنجره)، سرطان روده بزرگ، سرطان تیروئید، سرطان استخوان و بافت نرم، و سرطان مثانه در خطر هستند. همچنین لوسمی و بیماری هوچکین نیز بعد از NHL شایعتر است. پرتودرمانی احتمال ایجاد سرطان پستان، در خانمهایی که قبل از 25 سالگی تحت درمان قرار گرفتهاند را افزایش میدهد. مزوتلیوما که یک سرطان نادر لایه پوشاننده ریه میباشد نیز در اثر تشعشعات بیشتر دیده میشود. احتمال بالایی در ایجاد سرطان مثانه تنها در آنهایی که تحت شیمیدرمانی قرار گرفتهاند دیده میشود. سیکلوسپورین، بهخصوص زمانیکه در دوزهای بالا استفاده میشود با سرطان مثانه در ارتباط است. تابشدهی با دوز کم به کل بدنTBI (total body irradiation) که تنها در درمانNHL استفاده میشود، با افزایش در بروز لوسمی در ارتباط میباشد. احتمال ایجاد لوسمی در افراد تحت درمان با شیمیدرمانی بالاتر است، و در آنهایی که بهطور توأم شیمیدرمانی و پرتودرمانی میشوند بیشترین است. افراد دیگر شامل بیمارانی است که پیوند مغز استخوان اتولوگ (به این معنی که مغز استخوان خود فرد استفاده میگردد.) بر روی آنها انجام شده است. و احتمال بروز لوسمی حاد میلوژن (AML) و شکل زودرسی از لوسمی به نام سندرم میلودیسپلاستیک (MDS) در این افراد بالاتر است.
مراقبتهای بعد از درمان
همه بیماران باید در مورد هرگونه علائم سرطانهای مختلف تحتنظر باشند. همچنین آنها تشویق گردند تا سیگار مصرف نکنند.
سرطان بیضه
بیشترین سرطان دیده شده بعد از سرطان بیضه ایجاد یک سرطان بیضه دیگر میباشد. به طور کلی 2 تا 5% مردانی که در یک بیضه دچار سرطان شدهاند در آینده در طرف دیگر دچار خواهند شد. سرطان ثانویه در نتیجه درمان سرطان اولیه با شیمیدرمانی یا پرتوتابی ایجاد نمیشود. در واقع، آنهایی که تنها با جراحی تحت درمان قرار گرفتهاند نیز در خطر بروز یک سرطان ثانویه میباشند. همچنین شانس بروز سرطان در افرادی که شیمیدرمانی شدهاند پایینتر است. ادامه این بخش در مورد سرطانهای جدیدی بهجز سرطان بیضه میباشد. بیمارانی که بهخاطر سرطان بیضه تحت درمان هستند نصف افرادی که برای هوچکین درمان میشوند در خطر بروز سرطان ثانویه میباشند .در مقایسه با جمعیت عادی، افرادی که از سرطان بیضه بهبودی یافتهاند دو برابر بیشتر از دیگران در معرض ابتلا به سرطان در خارج از بیضه میباشند. احتمال بروز سرطان با گذشت زمان افزایش یافته و به نوع درمان انجام شده نیز بستگی دارد. خطر بروز تومور جامد، در افرادی که فقط پرتودرمانی میشوند 5 سال بعد شروع به افزایش میکند و بعد از 10 سال دو برابر میشود. این خطر تا بیش از 35 سال بعد از درمان همچنان بالا میماند. شایعترین سرطان شایع بعد از پرتودرمانی به ناحیه شکم در سرطان بیضه، شامل سرطان مثانه، روده بزرگ، لوزالمعده و معده میباشد. در عین اینکه بروز سرطانهای راست روده، کلیه و پروستات نیز شایع است. همچنین پرتودرمانی باعث افزایش بروز سرطان ملانوم پوستی و بافت همبند میشود. عموماً احتمال بروز سرطان با دوزهای بالای پرتودرمانی یا زمانی که تحت شیمیدرمانی و پرتودرمانی بهطور توأم میشود، افزایش مییابد. در سالهای اخیر پرتودرمانی برای سرطان بیضه تغییراتی یافته است؛ دوزهای کمتری از پرتودرمانی استفاده میشود و درمانهای پیشگیری برای مدیاستینوم دیگر صورت نمیپذیرد. مطالعات طولانیمدتی نیاز هست تا مشخص کند که آیا این تغییرات در کاهش بروز سرطان مؤثر بوده یا نه.
شیمیدرمانی باعث 80% افزایش در احتمال بروز سرطانهای جامد که تا حدی کمتر از میزان پرتودرمانی است، میشود. همچنین احتمال بروز لوسمی نیز بعد از سرطان بیضه افزایش مییابد. بیشترین موارد، مربوط به داروهای شیمیدرمانی سیسپلاتین و اتوپوسید میباشد. مقادیر بالای این داروها با میزان بالای بروز لوسمی همراه است. باید گفت که لوسمی یک بیماری نادر میباشد، با این حال احتمال بروز این سرطان بعد از سرطان بیضه بالاتر از حد میانگین میباشد.
مراقبتهای بعد از درمان
با توجه به میزان بالای سرطان ثانویه، بعد از سرطان بیضه تمام بیمارانی که بهبود یافتهاند، باید بهطور مرتب خودشان را معاینه کنند. و لااقل سالی یکبار و در صورت مشکل دار شدن، زودتر از یکسال توسط پزشک ویزیت گردند. تمامی بیماران باید تشویق به عدم مصرف سیگار شوند.
سرطان تخمدان
احتمال سرطان ثانویه در بیمارانی که از سرطان تخمدان بهبود یافتهاند، شامل ملانوم چشم، روده بزرگ، راست روده، پستان و سرطان مثانه و لوسمی میباشد. پرتودرمانی با سرطان بافت همبند، مثانه، و احتمالاً سرطان لوزالمعده در ارتباط میباشد. در حالیکه شیمیدرمانی بیشتر با بروز لوسمی مرتبط هست. فاکتورهای تناسلی و ژنتیک که سبب بروز سرطان تخمدان در محل اولیه شدهاند، میتوانند سبب سرطانهای دیگری چون پستان، روده بزرگ و راست روده، و احتمالاً ملانوم چشمی گردند. مطالعات نشان دادهاند که احتمال بروز سرطان جامد در تمام مدت پیگیری شامل 10 تا 14 سال بعد از بهبودی از سرطان تخمدان بالا میباشد. بیمارانی که بیش از 15 سال زنده ماندهاند احتمال بالایی برای ابتلا به سرطان لوزالمعده، مثانه و بافت همبند وجود دارد.
مراقبتهای بعد درمان
خانمهایی که سرطان تخمدان داشتهاند از نظر علائم برگشت و عود سرطان به دقت تحتنظر قرار میگیرند. و برای بیمار معاینات منظم بالینی، آزمایشهای خونی، و گاهی سی.تی.اسکن انجام میدهند. این زنان در معرض ابتلا به سرطان پستان، و راستروده بوده و باید بهطور مرتب در مورد این بیماریها غربالگری منظم شوند.
سرطان پستان
بسیاری از مطالعات نشان داده است که خانمهای مبتلا به سرطان پستان 3 تا 4 برابر بیشتر از دیگران احتمال دارد که در طرف دیگر نیز مبتلا به سرطان جدید گردند. همچنین دیده شده است که این افراد مستعد هستند که دچار سرطانهای تخمدان، رحم، ریه، روده بزرگ، راست روده و بافت همبند شوند در عین اینکه احتمال ابتلا به ملانوم و لوسمی نیز بعید نمیباشد. اما برای برخی از این سرطانها مثل سرطان پستان طرف مخالف، تخمدان و رحم، ممکن است برخی عوامل مؤثر در بروز سرطان مثل عوامل هورمونی یا ژنتیکی در ایجاد سرطان ثانویه نقش داشته باشند. شایعترین سرطان ثانویه در افرادی که از سرطان پستان بهبود یافتهاند شامل سرطان پستان در طرف مخالف میباشد. این احتمال صرف نظر از اینکه درمان اولیه چه بوده است بالا میباشد. حتی بیمارانی که هیچ نوع داروی شیمیدرمانی دریافت نمیکنند یا تحت پرتودرمانی قرار نمیگیرند نیز این احتمال بالاست. با این حال بسته به سن بیمار در زمانیکه تحت درمان میباشند انجام پرتودرمانی بیش از پیش احتمال سرطان را افزایش میدهد. ولی در صورتیکه در زمان درمان سن بیمار از 45 بیشتر باشد پرتودرمانی در بروز سرطان ثانویه تأثیری ندارد. و اگر سن بیمار کمتر از 45 باشد، احتمال بروز سرطان 10 سال بعد از درمان زیاد میشود. برای بیمارانی که بهخاطر سرطان پستان تحت پرتودرمانی قرار میگیرند احتمال بروز سرطان ریه بالاست. که 10 سال بعد از پرتودرمانی دیده شده و با گذشت زمان این احتمال بالاتر میرود. بدیهی است مصرف سیگار این احتمال را بالاتر میبرد. پرتودرمانی به ناحیه پستان احتمال بروز سارکوم در نواحی عروق خونی، بافت همبند و استخوان را افزایش میدهد. این سرطانها در اغلب اوقات در ناحیه باقیمانده پستان، دیواره قفسه سینه و بازوها که با پرتودرمانی درمان شده بودند بیشتر دیده میشود. این احتمال حتی 30 سال بعد از درمان بالاست. دریافت تاموکسیفن به مدت 5 سال، نه تنها احتمال عود را بسیار کاهش میدهد، که تا 50 % احتمال ایجاد سرطان ثانویه را در طرف مقابل را کم میسازد. این امر بهنظر میرسد در خانمهایی که به مدت 10 سال بعد از درمان اولیه پیگیری شدهاند نیز صدق بکند. ولی باید در نظر داشت که تاموکسیفن احتمال بروز سرطان را در قسمت لایه درونی رحم در 5 تا 10 سال بعد از درمان افزایش میدهد. با این حال سودمندی درمان سرطان از احتمال ایجاد سرطان ثانویه بالاتر است.
احتمال کمی هست که بعد از درمان سرطان فرد دچار لوسمی گردد. زمانیکه شیمیدرمانی توام با پرتودرمانی استفاده میشود احتمال ایجاد سرطان در بالاترین میزان میباشد، مخصوصاً اگر داروهای شیمیدرمانی شامل یک عامل الکیلهکننده باشد. سیکلوفسفامید که یک داروی الکیلهکننده میباشد به مدت 30 سال است که استفاده میشود. این دارو جزئی از رژیم CMF (سیکلوفسفامید، متوتروکسات، 5- فلورواوراسیل) و همچنین AC (آدریامایسین،سیکلوفسفامید) وFAC (اضافه شدن داروی 5-فلورواوراسیل به رژیم AC) میباشد. مطالعات نشان دادهاند که مصرف مقدار بالایی از سیکلوفسفامید احتمال ایجاد AML را افزایش میدهد. با این حال مقدار داروی سیکلوفسفامید که در رژیم CMF و AC استفاده میشود با میزان پایینتری از لوسمی در ارتباط است. اما مقادیر بالاتر احتمال لوسمی را افزایش میدهد. همچنین احتمال بروز لوسمی با شدت درمان نیز در ارتباط است بدین معنی که مقدار زیادی از دارو در مدت زمان کوتاهتری به بیمار داده شود. با این حال با وجود اینکه احتمال ایجاد لوسمی چندین برابر بیشتر از افراد عادی جامعه است، آنهایی که 4 بار دوز منظمی از سیکلوفسفامید میگیرند، تنها 1% احتمال دارد که دچار لوسمی شوند.
مراقبتهای بعدی
حتی زنانی که تحت پرتودرمانی قرار نگرفتهاند احتمال این هست که در طرف دیگر دچار سرطان شوند. مراقبتها باید شامل غربالگریهای سالانه برای سرطان پستان (در صورتیکه هیچ بافت پستانی وجود نداشته باشد) باشد. مراقبتهای مسائل زنانگی نیز از جهت سرطان رحم نیز بسیار مهم است. همه بیماران باید تشویق به عدم مصرف سیگار شوند.
سرطان گردن رحم
سرطان گردن رحم اغلب به علت عفونت با ویروس پاپیلومای انسانی ایجاد میشود. کسانی که از بیماری بهبود یافتهاند، در معرض این هستند که دچار سرطانهای دیگر در ارتباط با این ویروس مثل مقعد، فرج، مهبل شوند. بازماندههای از سرطان گردن رحم در معرض ابتلا به سرطانهای در ارتباط با سیگار همانند سرطان ریه، مثانه و لوزالمعده میباشند. بروز سرطان ریه و مثانه مخصوصاً در خانمهایی که با پرتودرمانی تحت درمان قرار میگیرند بالا میباشد. تابش اشعه به ناحیه گردن رحم بروز سرطان روده بزرگ، راست روده، بافت همبند و معده را زیاد میکند. و در نهایت تشعشعات همچنین میتواند باعث افزایش در بروز لوسمی و لنفوم غیرهوچکین شود.
مراقبتهای بعد از درمان
کسانی که از سرطان گردن رحم بهبود یافتهاند نیازمند این هستند که از نظر مسائل زنانگی مراقبت شوند و از نظر بروز علائم مبنی ایجاد سرطان جدید در فرج و مهبل و همچنین از نظر عود بیماری اولیه بررسی شوند. همه بیماران باید تشویق شوند که سیگار مصرف نکنند.
سرطانهای دوران کودکی
دانشمندان دریافتهاند که درمان سرطانهای دوران کودکی سلامت کودک را در زندگی تحت تأثیر قرار میدهد. که به عوارض دیررس معروف است.
خلاصه
احتمال بروز سرطان ثانویه همواره باید با مزیتهای حاصل از درمان سنجیده شوند. برای بسیاری از درمانهای جدید سرطان، تأثیرات طولانیمدتی که سبب سرطان ثانویه میشوند هنوز ناشناخته هست. نیاز برای پیگیریهای مستمر در افراد بهبود یافته از سرطان بسیار مهم است زیرا از آن طریق تأثیرات درازمدت سرطان را بهتر درک میکنیم.